دست آذر را گرفت و گفت وقت رفتن است

دست آذر را گرفت و گفت وقت رفتن است
چادرش را بین دندان‌ها گرفت و دور شد

مهر و آبان را سوار باد قبلا کرده بود
قصد ماندن داشت اما دی شد و مجبور شد

ارس آرامی #دی ما
دیدگاه ها (۰)

دست آذر را گرفت و گفت وقت رفتن استچادرش را بین دندان‌ها گرفت...

عمر به آذر می‌رود دی‌ماه و اسفند نیز همرفتن مهرش ز دل، بشنو ...

باران هم با باریدن بر این نیمکت خالی،نبودنت را فریاد می‌زندو...

باران هم با باریدن بر این نیمکت خالی،نبودنت را فریاد می‌زندو...

هزارمین قول انگشتی را یه یاد اور پارت اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط