من دلم را که می تپد با تو

من دلم را که می تپد با تو

ــ گرچه گمراه ــ دوست می‌ دارم

با تو معدود خنده هایم را

ــ گرچه کوتاه ــ دوست می‌ دارم


چشم خود را که دیده بود تو را

دست خود را که چیده بود تو را

پای خود را که مدتی شده بود

با تو همراه، دوست می‌ دارم


هر کسی را که دارد از تو نشان

همه را فارغ از زمان و مکان

مثل عکس عروسی ات که در آن

شده ای ماه، دوست می‌ دارم


غصه را در پی رمیدن تو

گریه را در پس ندیدن تو

لحظه ای را که بعد دیدن تو

می کشم آه...دوست می‌ دارم


یادم آمد...غزل که می گفتم

دوست می‌داشتی و می‌خواندی

به همین خاطر است شعرم را

گاه و بی‌گاه دوست می‌ دارم


تو عیار محبتم شده ای

دوستت دوست، دشمنت دشمن.

هرکسی را که دوستت دارد

ناخودآگاه دوست می‌ دارم...


| مهدی شهابی |
دیدگاه ها (۴۲)

چقدر صدای آمدنِ پاییزشبیه صدای قدم های تو بودملتهب، مرموز، د...

دوسـت کیست؟ شخـص عجیبی نیسـت، با دیدنـش حالت خـوب میشود، حتـ...

پشت خرمن‌ های گندم،لای بازوهای بیدآفتابِ زرد کم کم رو نهفتبر...

تـازه همـین دیـروز بـود بـرایش جشن گرفتیمبـرای لـپ های رنـگ ...

‍این روزها عجیب دل تنگ می شوم و من این دلتنگی را عاشقانه به ...

تقدیم با عشق خدمتِ باسعادتِ سرورم:🫀🌹مهم نیست که چه میشودمهم ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط