دو دو میزند چشمهایم
دو دو میزند چشمهایم
وقتـــی خیالِ تو بی پــروا
پرســـه میزنــــد در حوالی دلَ م
میشــود دلیل لبخـــندم ...
به امنیت آغوش زنانه ات میسپارد
ڪودڪِ دلتنگ و بهانه گیــــر قـــلبم را.. محــونگاه مشتاق تو
آرام
چشمهایم را میبندم تا ابدی
شــــود در جان
شڪــوه عاشقانه ای دیگر.
مستـــانه پای میڪوبد قلم
بر دفتر شعــر
برای لمس این دلدادگـــی
دل میسپاریم به این محال و شعر
پروازی میدهد
به بلندای این خواستن مــا را.
وقتـــی خیالِ تو بی پــروا
پرســـه میزنــــد در حوالی دلَ م
میشــود دلیل لبخـــندم ...
به امنیت آغوش زنانه ات میسپارد
ڪودڪِ دلتنگ و بهانه گیــــر قـــلبم را.. محــونگاه مشتاق تو
آرام
چشمهایم را میبندم تا ابدی
شــــود در جان
شڪــوه عاشقانه ای دیگر.
مستـــانه پای میڪوبد قلم
بر دفتر شعــر
برای لمس این دلدادگـــی
دل میسپاریم به این محال و شعر
پروازی میدهد
به بلندای این خواستن مــا را.
۴۷۵
۲۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.