یادت نرود به دیدارم می آیی
یادت نرود به دیدارم می آیی
پیراهن زرشکی ات را بپوشی
کفش پاشنه بلند مشکی ات را بپوشی
باز با رژت باغ آلبالو را به آتش نکشی
بیخیال گیلاسهای نوبرانه ی تابستان
شالت را به هر رنگی دوست داشتی
در آینه برقص
تمام رنگ ها به غوغای چشم تو می آید
ای من بفدایت
موهای زیتونی ات را زیاد بیرون نریز
چه کاری ست حواس بادها پرت شود
حساب فصل ها از دستشان در برود
چه کاری ست روی بامها تلوتلو بخورند
مست و خراب بیافتند به جان شاخه ها
چه کاری ست برگ ها
روی سنگفرش های باران خورده
شعر پاییز منتشر کنند
چه کاری ست شهریور بوی مهر بدهد
بوی خش خش خزان بدهد
بوی الهه ی ناز و بنان بدهد
نکند باز
با زیبایی ات
به تقویمها دست برده ای؟
نکند باز
برگ برگ شعرها را تجدید چاپ کرده ای؟
گاهی وقتها فکر میکنم خدا
هنر نقاشی اش را
میخواسته به رخ چه کسی بکشد
که تو را اینهمه ناز کشیده
شاهدخت گلرخسار پروانه پوش چهار فصل عاشقی! #دلشدگان
پیراهن زرشکی ات را بپوشی
کفش پاشنه بلند مشکی ات را بپوشی
باز با رژت باغ آلبالو را به آتش نکشی
بیخیال گیلاسهای نوبرانه ی تابستان
شالت را به هر رنگی دوست داشتی
در آینه برقص
تمام رنگ ها به غوغای چشم تو می آید
ای من بفدایت
موهای زیتونی ات را زیاد بیرون نریز
چه کاری ست حواس بادها پرت شود
حساب فصل ها از دستشان در برود
چه کاری ست روی بامها تلوتلو بخورند
مست و خراب بیافتند به جان شاخه ها
چه کاری ست برگ ها
روی سنگفرش های باران خورده
شعر پاییز منتشر کنند
چه کاری ست شهریور بوی مهر بدهد
بوی خش خش خزان بدهد
بوی الهه ی ناز و بنان بدهد
نکند باز
با زیبایی ات
به تقویمها دست برده ای؟
نکند باز
برگ برگ شعرها را تجدید چاپ کرده ای؟
گاهی وقتها فکر میکنم خدا
هنر نقاشی اش را
میخواسته به رخ چه کسی بکشد
که تو را اینهمه ناز کشیده
شاهدخت گلرخسار پروانه پوش چهار فصل عاشقی! #دلشدگان
۳.۱k
۲۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.