انصاف نباشد که من خستهی رنجور

انصاف نباشد که منِ خسته‌ی رنجور
پروانه‌ی او باشم و او شمعِ جماعت

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

هرشب علامت میزنم امروزِ بی‌ او‌ راتقویم قطعا اختراعِ آدمی تن...

خسته‌ام مثل یتیمی که از او فرفره ای بستانند و به او فحش پدر ...

‏فردا اگر بدونِ تماشای چشم توخاکم کنند، آه ... چه خاکی به سر...

جان بر لب است و حسرت

عاشقانه با مادر فاطمه زهرا

پروانه ی آبی من تویی🦋🤍@9891z

من دورت نمیزنم ، من دورت میگردم مثل پروانه دور شمع مثل زمین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط