دختر مغرور من🥲
دختر مغرور من🥲
پارت 5(علامت ات♡
علامت جیمین☆
علامت پارک مو&)
☆ات رو دنبال کرد جلوی یه ویلای بزرگ وایساد ات رفت داخل تا الان به این خونه نیومده بودم نمیدونم مال برادرم هست یا نه وقتی که دوسال ندیدمش از کجا بشناسم دوتا گروگان جلوی در وایساده بودن نمیتونستم برم داخل خونه رفتم پشت ویلا و ماشینم رو کنار دیوار پارک کردم و پریدم داخل حیاط پنجره یه اتاق باز بود داخلش نگاه کردم دیدم ات اونجا وایساده
♡رفتم داخل بازم امدم داخل خونه این مرتیکه جیمین داشت دنبالم میکرد متوجه شده بودم اما خدا کنم داخل خطر نیوفته داشتم میرفتم که یهو اون مرتیکه صدام زد
&اهای خوشکله نمیای بهم سلام کنی
♡س سلام
&چته چرا اوفتادی به اته پته عین ادم سلام کن
♡جیمین رو پشت پنجره دیدم برای همین استرس گرفته بودم پسره ی احمق اکه پارک مو ببینش میکشش
&اهای دختری احمق با تو هستم مگه کری چرا همش زل زدی به اونجا الان حسابت میرسم
♡محکم امد موهام رو گرفت و کشید و با داد گفت سلام کن
سلام اقای پاک مو
&افرین الان شد گم شو برو داخل اتاق
☆ای عوضی اون مرتیکه پارک مو اون برادر عوضیم هست نمیدونم چرا این کارو با ات میکنه عوضی اعصابم خورد شده
&بهتره برم یکم استراحت کنم
☆پارک مو از اونجا رفت بهتره برم بالا پیش ات
♡داخل اتاقم نشسته بودم و گریه میکردم یهو دیدم یکی امد داخل اتاقم فکر کردم اقای پارک مو هست اما نه جیمین بود شاخم درومده بود اخه جیمین اینجا چیکار میکنه
☆سلام ات من خیلی نگرانت بودم برای همین امدم اینجا و دیدم که اون مرتیکه باهات چیکار کرد
♡احمق چرا امدی اینجا زود از اینجا برو تو با امدنت به اینجا مشکل منو بیشتر کردی میدونی اگه اون مرتیکه بفهمه چیکارم میکنه زود از اینجا برو
☆ات بیا با من فرار کن من تورو میبرم جایی که دوست اون مرتیکه بهت نرسه
♡هه من اگه از اینجا برم اون مرتیکه مامانم رو میکشه حتی اگه مامانم رو هم ببرم زیر سنگم باشم پیدام میکنه الانم زود برو
☆ولی ات
♡ولی و اما نداریم زود برو
&ات زود بیا اینجا
♡بیا تا پارک مو نیومده زود از اینجا برو دیگه هم اینجا نیا
☆باشه خدافظ😕
پارت 5(علامت ات♡
علامت جیمین☆
علامت پارک مو&)
☆ات رو دنبال کرد جلوی یه ویلای بزرگ وایساد ات رفت داخل تا الان به این خونه نیومده بودم نمیدونم مال برادرم هست یا نه وقتی که دوسال ندیدمش از کجا بشناسم دوتا گروگان جلوی در وایساده بودن نمیتونستم برم داخل خونه رفتم پشت ویلا و ماشینم رو کنار دیوار پارک کردم و پریدم داخل حیاط پنجره یه اتاق باز بود داخلش نگاه کردم دیدم ات اونجا وایساده
♡رفتم داخل بازم امدم داخل خونه این مرتیکه جیمین داشت دنبالم میکرد متوجه شده بودم اما خدا کنم داخل خطر نیوفته داشتم میرفتم که یهو اون مرتیکه صدام زد
&اهای خوشکله نمیای بهم سلام کنی
♡س سلام
&چته چرا اوفتادی به اته پته عین ادم سلام کن
♡جیمین رو پشت پنجره دیدم برای همین استرس گرفته بودم پسره ی احمق اکه پارک مو ببینش میکشش
&اهای دختری احمق با تو هستم مگه کری چرا همش زل زدی به اونجا الان حسابت میرسم
♡محکم امد موهام رو گرفت و کشید و با داد گفت سلام کن
سلام اقای پاک مو
&افرین الان شد گم شو برو داخل اتاق
☆ای عوضی اون مرتیکه پارک مو اون برادر عوضیم هست نمیدونم چرا این کارو با ات میکنه عوضی اعصابم خورد شده
&بهتره برم یکم استراحت کنم
☆پارک مو از اونجا رفت بهتره برم بالا پیش ات
♡داخل اتاقم نشسته بودم و گریه میکردم یهو دیدم یکی امد داخل اتاقم فکر کردم اقای پارک مو هست اما نه جیمین بود شاخم درومده بود اخه جیمین اینجا چیکار میکنه
☆سلام ات من خیلی نگرانت بودم برای همین امدم اینجا و دیدم که اون مرتیکه باهات چیکار کرد
♡احمق چرا امدی اینجا زود از اینجا برو تو با امدنت به اینجا مشکل منو بیشتر کردی میدونی اگه اون مرتیکه بفهمه چیکارم میکنه زود از اینجا برو
☆ات بیا با من فرار کن من تورو میبرم جایی که دوست اون مرتیکه بهت نرسه
♡هه من اگه از اینجا برم اون مرتیکه مامانم رو میکشه حتی اگه مامانم رو هم ببرم زیر سنگم باشم پیدام میکنه الانم زود برو
☆ولی ات
♡ولی و اما نداریم زود برو
&ات زود بیا اینجا
♡بیا تا پارک مو نیومده زود از اینجا برو دیگه هم اینجا نیا
☆باشه خدافظ😕
۱۹.۳k
۰۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.