دختر مغرور من 🥲
دختر مغرور من 🥲
پارت 6(علامت ات♡
علامت جیمین ☆
علامت لیسا +
علامت پارک مو&)
☆از پیش ات رفتم اما خیلی نگرانش بودم اگه اون مرتیکه عوضی بلایی سرش بیاره چی ووااای من چم شده انگار عاشق شدم بهتره زنگ بزنم به تهیونگ و جونگکوک تا بیان پیشم
♡جیمین از پیشم رفت اما موندم این پسر چرا افتاده دنبال من اون ک فقط همین امروز منو دیده بهتره برم پیش پارک مو تا نیومده باز مو هامو بکنه
تهیونگ: جیمین چی شده چرا اینقدر داخل خودت هستی
☆الان براتون کل ماجرا رو تعریف میکنم (بعد از این که تعریف کرد "پنج مین بعد" )
کوک: وای جیمین ناراحت نشو اما داداشت چه مرتیکه ی عوضی بوده خبر نداشتیم حالا میخوای چیکار کنی
☆نمیدونم خودمم موندم که باید چیکار کنم
تهیونگ: هیونگ ات و مادرش رو بهتره بدزدی
☆تمیشه ات گفت هرجا هم ک برم اون پیدام میکنه میترسم که بلایی سر ات بیاره
اووووف 😑😕
♡رفتم پیش پارک مو و براش غذا بردم انگار که من خدمتکارش هستم بعدش رفتم پیش مامانم.. مامان حالت خوبه
مامان ات: ارع دخترم من خوبم تو چطوری داخل مدرسه چطوره خوبه
♡ارع مامان خوبه امروز یع دوست داخل مدرسه پیدا کردم اسمش تا امدم اسمش رو بگم یهو پارک مو امد داخل و با داد گفت...
&چی چی دوست پیدا کردی (با داد) اسمش چیه واای به حالت میشه اگه پسر باشه
♡نه نه دختره اسمش لیا هست (برای اینکه پارک مو اسم واقعی لیسا رو نفهمه گفت لیا)
&دیگه بهت گفته باشم اگه ببینم با یه پسر دوست شی خودت میدونی
♡ب ب باشه..... پارک مو رفت بیرون
مامان ات: دخترم فرار کن و خودت رو از اینجا نجات بده
♡مامان من اگه برم تو چی میشی اون تو رو میکشه
مامان ات: دخترم به فکر من نباش تو خیلی کوچیک هستی هنوز واسه این چیزاا
♡مامان قول میدم یه روز تورو از این زندان ازاد میکنم
☆بچه ها رفتن خونه رفتم رو تختم دراز کشیدم و داشتم به ات فکر میکردم.....
🤍🥲
پارت 6(علامت ات♡
علامت جیمین ☆
علامت لیسا +
علامت پارک مو&)
☆از پیش ات رفتم اما خیلی نگرانش بودم اگه اون مرتیکه عوضی بلایی سرش بیاره چی ووااای من چم شده انگار عاشق شدم بهتره زنگ بزنم به تهیونگ و جونگکوک تا بیان پیشم
♡جیمین از پیشم رفت اما موندم این پسر چرا افتاده دنبال من اون ک فقط همین امروز منو دیده بهتره برم پیش پارک مو تا نیومده باز مو هامو بکنه
تهیونگ: جیمین چی شده چرا اینقدر داخل خودت هستی
☆الان براتون کل ماجرا رو تعریف میکنم (بعد از این که تعریف کرد "پنج مین بعد" )
کوک: وای جیمین ناراحت نشو اما داداشت چه مرتیکه ی عوضی بوده خبر نداشتیم حالا میخوای چیکار کنی
☆نمیدونم خودمم موندم که باید چیکار کنم
تهیونگ: هیونگ ات و مادرش رو بهتره بدزدی
☆تمیشه ات گفت هرجا هم ک برم اون پیدام میکنه میترسم که بلایی سر ات بیاره
اووووف 😑😕
♡رفتم پیش پارک مو و براش غذا بردم انگار که من خدمتکارش هستم بعدش رفتم پیش مامانم.. مامان حالت خوبه
مامان ات: ارع دخترم من خوبم تو چطوری داخل مدرسه چطوره خوبه
♡ارع مامان خوبه امروز یع دوست داخل مدرسه پیدا کردم اسمش تا امدم اسمش رو بگم یهو پارک مو امد داخل و با داد گفت...
&چی چی دوست پیدا کردی (با داد) اسمش چیه واای به حالت میشه اگه پسر باشه
♡نه نه دختره اسمش لیا هست (برای اینکه پارک مو اسم واقعی لیسا رو نفهمه گفت لیا)
&دیگه بهت گفته باشم اگه ببینم با یه پسر دوست شی خودت میدونی
♡ب ب باشه..... پارک مو رفت بیرون
مامان ات: دخترم فرار کن و خودت رو از اینجا نجات بده
♡مامان من اگه برم تو چی میشی اون تو رو میکشه
مامان ات: دخترم به فکر من نباش تو خیلی کوچیک هستی هنوز واسه این چیزاا
♡مامان قول میدم یه روز تورو از این زندان ازاد میکنم
☆بچه ها رفتن خونه رفتم رو تختم دراز کشیدم و داشتم به ات فکر میکردم.....
🤍🥲
۲۱.۸k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.