فکر کن در شلوغی تهران

فکر کن! در شلوغیِ تهران
عصر پاییز... در به در باشی
شهر را با خودت قدم بزنی
غرقِ رویای "یک نفر باشی"

می نویسم، اگرچه چشمانم
تا ابد از نگاه تو مَستـَند
تو برو تا همیشه! راحت باش
خاطراتت، مراقبم هستند
دیدگاه ها (۸)

ای رفته ز دل ، راست بگو ! بهر چه امشب ...با خاطره ها آمده ای...

منبازمانده ی جنگی هستمکه سال ها پیشبین قلب من وچشم های تو، د...

این غزل آنقدر تلخ شده که با یک من عسل هم نمیشود قورتش داد......

گاه نمی آییگاه می آییشدم خیابانی دو طرفهکه گاه و بی گاه رد م...

قهوه تلخ پارت ۴۶درحال قدم زدن بودم که صدایی توجه ام رو جلب ک...

• اگه میخوای گلوآپ کنی حتما این ده تا کارو هم انجام بده :1. ...

فکر نمی‌کردی گیر آن چشم‌ها بیفتی. یعنی خیالت راحت بود که قلب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط