☆زیبا ترین رویا☆
☆زیبا ترین رویا☆
part17
ویو ا.ت:
رفتم کلاس بسکتبال ثبت نام کنم رفتم بیرون پیاده میرفتم تا برسم اونجا رفتم ثبت نام کردم و رفتم کمپانی و کارام تموم شده بود و داشتم میرفتم سمت خونه ی دوستام و رفتم تو دیدم دعوا میکردن و محل ندادم و رفتم تو اتاقم لباس عوض کردم و اومدم بیرون بدون اینکه بهشون توجه کنم رفتم سمت آشپز خونه و از تو یخچال یدونه شیر موز و یدونه کوکی برداشتم و رفتم تو اتاقم و از تو گوشیم دنبال کیدرما بودم داشتم دنبال فیلم میگشتم که یه فیلم خوب پیدا کردم و دلنلودش کردم و اسم فیلمش "ما همه مرده ایم" دلشتم نگاه میکردم ولی سر و صدای اونا نمیزاشت بشنوم چی میگن رفتم بیرون از اتاق رفتم پایین و داد زدم
ا.ت:چه خبره(داد)
سوجین:نایون دوست پسر داره و به ما نگفته(داد
ا.ت:گوه نخورین بابا شما فقط سر چیز های کوچیک دعوا میکنین
جونگکی:ا.تتت چرا اینجوری میکنی
دینگ دونگ
سوجین:دوست پسرش اومده
ا.ترفت سمت آیفون اون که دوست پسرش نبود اون جونگکوک بود در رو باز کردم
ا.ت:اوه..سلام
کوک:سلام خوبی
ا.ت:آره
کوک:چخبر بود صداتون تا کوچه میومد
ا.ت:خب اینا از صبح سر یچیز کوچیک دعوا کردن و سر دوست پسر نایون عه
کوک:یعنی شما نمیدونستیت که جیهوپ دوست پسره نایون عه
ا.ت:چیییی یعنی چی
کوک:ندیدی همش پیش همن و کلی حرف میزنن
ا.ت:آره راست میگی
تا اینکه یه قطره آب خورد به صورت کوک و کوک اون رو پاک کرد و دستش رو برد بالا و گفت
کوک:امروزم هوا بارونیه
ا.ت:بیا تو سرما میخوری
کوک:باشه
کوک اومد تو و همشون ساکت شدن و سلام کردن
نایون:جیهوپ چطوره
سوجین:دوست پسرت یکی دیگه حالا تو جیهوپ کراشی
نایون:راستش جیهوپ دوست پسرمه و ما تازه باهم رلیم
کوک ویو:
دیدم ا.ت تو آشپز خونه بود پس وقتش رو داشتم زود از اونا پرسیدم
کوک:ا.ت از چی خوشش میاد؟
جونگکی:دیدین گفتم که کوک عاشقه ا.ت شده
کوک:نه منظورم این نبود فقط کنجکاوم که بدونم از چی خوشش میاد
سوجین:عاشق شیرموز.هویج.بستنی.لواشک ترش.دارک.لباس.رقص.خرید.گلرز.ورزش.پارتی.ساحل.استخر.و...
کوک:اوهوم
ا.ت:خب لیاااا یلحضه بیا
لیا:اومدمممم چی شد
ا.ت:بیا اینا رو ببر
کیک و آبمیوه بود و ایا بردش اونجاو همه کوفتش کردن و کوک از ا.ت شماره گرفت و رفت تو خونه اش
از ۰ تا ۱۰۰ چند میدین به فیکم؟
part17
ویو ا.ت:
رفتم کلاس بسکتبال ثبت نام کنم رفتم بیرون پیاده میرفتم تا برسم اونجا رفتم ثبت نام کردم و رفتم کمپانی و کارام تموم شده بود و داشتم میرفتم سمت خونه ی دوستام و رفتم تو دیدم دعوا میکردن و محل ندادم و رفتم تو اتاقم لباس عوض کردم و اومدم بیرون بدون اینکه بهشون توجه کنم رفتم سمت آشپز خونه و از تو یخچال یدونه شیر موز و یدونه کوکی برداشتم و رفتم تو اتاقم و از تو گوشیم دنبال کیدرما بودم داشتم دنبال فیلم میگشتم که یه فیلم خوب پیدا کردم و دلنلودش کردم و اسم فیلمش "ما همه مرده ایم" دلشتم نگاه میکردم ولی سر و صدای اونا نمیزاشت بشنوم چی میگن رفتم بیرون از اتاق رفتم پایین و داد زدم
ا.ت:چه خبره(داد)
سوجین:نایون دوست پسر داره و به ما نگفته(داد
ا.ت:گوه نخورین بابا شما فقط سر چیز های کوچیک دعوا میکنین
جونگکی:ا.تتت چرا اینجوری میکنی
دینگ دونگ
سوجین:دوست پسرش اومده
ا.ترفت سمت آیفون اون که دوست پسرش نبود اون جونگکوک بود در رو باز کردم
ا.ت:اوه..سلام
کوک:سلام خوبی
ا.ت:آره
کوک:چخبر بود صداتون تا کوچه میومد
ا.ت:خب اینا از صبح سر یچیز کوچیک دعوا کردن و سر دوست پسر نایون عه
کوک:یعنی شما نمیدونستیت که جیهوپ دوست پسره نایون عه
ا.ت:چیییی یعنی چی
کوک:ندیدی همش پیش همن و کلی حرف میزنن
ا.ت:آره راست میگی
تا اینکه یه قطره آب خورد به صورت کوک و کوک اون رو پاک کرد و دستش رو برد بالا و گفت
کوک:امروزم هوا بارونیه
ا.ت:بیا تو سرما میخوری
کوک:باشه
کوک اومد تو و همشون ساکت شدن و سلام کردن
نایون:جیهوپ چطوره
سوجین:دوست پسرت یکی دیگه حالا تو جیهوپ کراشی
نایون:راستش جیهوپ دوست پسرمه و ما تازه باهم رلیم
کوک ویو:
دیدم ا.ت تو آشپز خونه بود پس وقتش رو داشتم زود از اونا پرسیدم
کوک:ا.ت از چی خوشش میاد؟
جونگکی:دیدین گفتم که کوک عاشقه ا.ت شده
کوک:نه منظورم این نبود فقط کنجکاوم که بدونم از چی خوشش میاد
سوجین:عاشق شیرموز.هویج.بستنی.لواشک ترش.دارک.لباس.رقص.خرید.گلرز.ورزش.پارتی.ساحل.استخر.و...
کوک:اوهوم
ا.ت:خب لیاااا یلحضه بیا
لیا:اومدمممم چی شد
ا.ت:بیا اینا رو ببر
کیک و آبمیوه بود و ایا بردش اونجاو همه کوفتش کردن و کوک از ا.ت شماره گرفت و رفت تو خونه اش
از ۰ تا ۱۰۰ چند میدین به فیکم؟
۳.۸k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.