بی اوا
بی اوا
پارت ۵
سامین با سرعت حرفشو قطع کرد : نه بابا شلوغ
چی
دختر خوب...
اصلنم شلوغ نیستیم
سانیار جان شما اول باهم آشنا شید
که کم کم بریم
قراردادو امضا کنیم.
سنگینی نگاهش انقد زیاد بود
که داشت کمرشو خم
می کرد..
اوا لبشو گاز گرفت نگا ترسیدشو به سامین
دوخت
این سکوت و نگاه سرد حسابی ترسونده بودش
حالا دیگه مطمعن نبود که
بخواد قراردادو امضا کنه.
اصلا شاید که مشکلی داره که
بخاطرش حاضرن چهل میلیون بدن
سامین عصبی لباس سانیار و چنگ زد و
آروم جوری که
اوا نشنوه گفت :
به جون مامانم این یکیو بپرونی
خودمو خودتو
باهم آتیش میزنم....
بخاطر وحشی بازیات هیچکس حاضر نشد
حتی
پیاممو نگا کنه مرتیکه....
جون هرکی دوس داری
یه ساعت اروم بگیر بزار
قراردادو امضا کنه بعد نشون بده چه هیوولایی
هستی
به خدا این بره دیگه هیچکی نمیاد بدبخت
می شیم.
نگاه شو از فندوقیای لرزون اوا گرفت و نفسشو بیرون داد : یه رب وقت داری
سامین آزاد شدن نفسشو دید دستاشو محکم کوبید بهم
پارت ۵
سامین با سرعت حرفشو قطع کرد : نه بابا شلوغ
چی
دختر خوب...
اصلنم شلوغ نیستیم
سانیار جان شما اول باهم آشنا شید
که کم کم بریم
قراردادو امضا کنیم.
سنگینی نگاهش انقد زیاد بود
که داشت کمرشو خم
می کرد..
اوا لبشو گاز گرفت نگا ترسیدشو به سامین
دوخت
این سکوت و نگاه سرد حسابی ترسونده بودش
حالا دیگه مطمعن نبود که
بخواد قراردادو امضا کنه.
اصلا شاید که مشکلی داره که
بخاطرش حاضرن چهل میلیون بدن
سامین عصبی لباس سانیار و چنگ زد و
آروم جوری که
اوا نشنوه گفت :
به جون مامانم این یکیو بپرونی
خودمو خودتو
باهم آتیش میزنم....
بخاطر وحشی بازیات هیچکس حاضر نشد
حتی
پیاممو نگا کنه مرتیکه....
جون هرکی دوس داری
یه ساعت اروم بگیر بزار
قراردادو امضا کنه بعد نشون بده چه هیوولایی
هستی
به خدا این بره دیگه هیچکی نمیاد بدبخت
می شیم.
نگاه شو از فندوقیای لرزون اوا گرفت و نفسشو بیرون داد : یه رب وقت داری
سامین آزاد شدن نفسشو دید دستاشو محکم کوبید بهم
۲.۲k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.