تنهاتر از آنم

تنهاتر از آنم
که واقعیت داشته باشم

به خیابان می روم
و ساعت ها در خودم قدم می زنم

از تو
تنها خاطره ای مانده است
که امشب
چون اسبی زینَش می کنم
بر آن می تازم وُ
از استخوان هایم بیرون می زنم

اسبی
که ردِ سُم هایش بر دشت
سطری ست
که در دوردست٬ شعر می شود




#گروس_عبدالملکیان
دیدگاه ها (۷)

نکند آنکه به دریا زده امشب دل توستکه پریشان شده دریا و چنین ...

برای به یاد آوردن توبایدفراموشت کردبرای رسیدن به توباید از ت...

باورم کن که اگر منصب شاهی دارمدشمن دوست نما هر چه بخواهی دار...

عاشق روی جوانی خوش نوخاسته امو از خدا دولت این غم به دعا خوا...

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط