ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﻳﺖ ﺑﮕﻮ
ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ
ﺭﺟﺰ ﻧﺨﻮﺍﻧﻨﺪ!

ﻣﻦ ﺍﻫﻞِ ﺟﻨﮓ ﻧﻴﺴﺘﻢ؛

ﺷﺎﻋﺮﻡ..!

ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﮔﺮﺩ ﻭ ﺧﺎﮎ ﮐﻨﻢ...

ﺷﻌﺮﻱ ﻣﻲ ﻧﻮﻳﺴﻢ
ﺑﺮﺍﻱ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ

ﺁﻧﻮﻗﺖ ﺍﮔﺮ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻲ
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻧﮕﻴﺮ...!
دیدگاه ها (۴)

میدانی؟ بدبختی از آنجا شروع شد که گفتیم ما منطقی هستیم یکی م...

اینجادر مساحت منزنی هست که محیطشاگر به وسعت آرامش مکه نباشدک...

یکی از روزهای چهل سالگیتدر میان گیر و دار زندگی ملال آورتلاب...

ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ...ﻗـﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﺗﻔﺎﻗـﯽ ﺑﯿﻮﻓﺘﺪ !ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻏﻠﺖ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط