حواسم به موسیقی آرام صدایت پرت شد

حواسم به موسیقی آرام صدایت پرت شد
به چشم های سیاه شاعرت ،
به خندیدنت ،
راه رفتنت ...
حواسم، به دوست داشتنت پرت شد
آنقدر که نفهمیدم
از کجای راه با من غریبه شدی
تویی،که نزدیک ترین آشنای دورم بودی...

#آذین_قانع
دیدگاه ها (۰)

شب زِ نورِ ماه رویِ خویش را بیند سپید من شبم تو ماهِ من بر آ...

با رفتن شب صبح نمی آید کهوقتی که تو پلک می گشایی صبح است#غلا...

تو...ای معمار‌ خیال و عالیجناب شعرهای مناے کاش که آغوش توحضا...

بگشای دریچه‌ی چشمانت راهمان جا که عطر یادتچنبره زده بر شاهرگ...

عزیز تر از جانم!روزی که قرار بود بعد از مدت ها دلواپسی و دید...

My angel (part 9)برای اخرین بار نگاهی از توی ایینه به خودت ک...

My angel ( part 15 ) بعد از رفتن کریس ، خودت رو روی تخت رها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط