بگشای دریچهی چشمانت را

بگشای دریچه‌ی چشمانت را
همان جا که عطر یادت
چنبره زده بر شاهرگ احساسم
همان جایی که وقتی از راه دور نیز به خیالم می‌خزد،
عشقت پهن می‌شود بر ساحلِ این دلِ مست...

#زهراصالحی #تابان
دیدگاه ها (۳)

تو...ای معمار‌ خیال و عالیجناب شعرهای مناے کاش که آغوش توحضا...

حواسم به موسیقی آرام صدایت پرت شد به چشم های سیاه شاعرت ،به ...

بهارباش،برای خودت و زندگی ات؛خودت را از نو شروع کنشکوفه بزن ...

بی مقدمه مرا "عشقم"صدا کن!اگر بدانی دنیا، با این بی مقدمه ها...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط