قلب زرد پارت ۶

پارت۶
جیمین:چی شده
جیمین نگاهش به چیزی گه فکرشو نمیکنه میوفته خواهرش
اونی تواینجا چیکار پیکنی مگه اروپا نبودی
_نه متاسفانه دیدم شما اینجایید اومدم کمکتون کنم من ماشین دارم بیایین
رزی دست جیمینو میگیره و اشاره میکنه که نرن اما جیمین میگه که مشکلی نیست
رزی برمیگرده به همون ساختمان لباساشو میپوشه و حرکت میکنن
توماشین
جیمین :کارینا راستی ماروکجا میبری!
کارینا:خوب میبرمتون خونه دیگه
_توازکجا میفهمیدی ما اینجاییم؟
با این حرف جیمین ماشین وامیسته وکارینا جیمینو به بیرون هل میده وازپشت که رزی میخواست فرار کنه روبیهوش میکنه (با تفنگ های سمی) جیمین از پایین ماشین (ماشین جنگی بوده بخاطرهمین پایینش خیلی فاصله داشته)
خودشو میچسپونه طوری که متوجه کارینا نشه
میرسن به مقصد