آدینه است و نیستی در برمان

آدینه است وَ نیستی در بَرِمان
وَ نتَوان کامی گرفت
از چشمه یِ جوشانِ شرابِ لبِانتان
عِجالتاً مینوشیم قهوه یِ تَلخِمان را
به یادِتان تا که شاید خُماریِ این
حالِ خَراب‌ ،،، از دوریِتان را
بِپَرانَد دِگَر از سَرِمان.
دیدگاه ها (۱)

‌ خیالٺ هم #پرحاشیہ‌ٺرین تیٺر خبرۍ روزهایم اسـٺ....

همین ڪہ می‌گویی #دوستت‌دارم همہ دلهره‌هاے جهان #می‌میرند...

کاش ممنوعه نبودی آن وقت آنقدر سیر در #آغوش میکشیدمتکه یادم ب...

ﺑﻌﻀﻰ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ... ﻧﻪ ﻋﺎﺩﺗﺴﺖ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط