روزی که مالِ من شدی؛
روزی که مالِ من شدی؛
جُم نمیخورم از کنارت لااقل چند روزِ اول،
یا شایدم چند ماهِ اول
آخه نبودنات یه جوری رفته توی جونم و یخ زده کلِ وجودمو که فقط تنورِ دستات و گرمی تنته که میتونه آب کنه یخا رو...
روزی که مالِ من شدی؛
انقدر دوستت دارم میگم که در بیاد عوضِ اونهمه دوستت دارمایی که گفتم و صداش باز رسید به گوشِ خودم از بس دور بودی،از بس نبودی پیشم...
روزی که مالِ من شدی؛
گوشیمو پر میکنم از عکسای دو تاییمون،
یا نه اصلا از عکسایی که خودم با دستای خودم ازت گرفتم،
بسه هرچی به عکسای تکیت نگاه کردم و هی فکر کردم یعنی کی گرفته این عکسو ازش؟؟؟
روزی که مالِ من شدی؛
دستتو میگیرم میبرمت جاهایی که آرزو داشتم باهم بریم،
جاهایی که تو رویاهام اونجا باهات بودم، باهم بودیم،میبرمت اونجا و واقعی میکنم تمومِ رویاهامو...
روزی که مالِ من شدی؛
دستمو میذارم دو طرفِ اون صورت زبر از ته ریشت و زل میزنم تو چشات،
اونقدر که خسته شم از نگاه کردن به اون مردمکا
خسته نمیشم من البته مگه اینکه تو خسته شی از اونجور با ذوق نگاه کردنای من...
روزی که مالِ من شدی؛
اونقدر درِ گوشت از عشق و دوست داشتنم و شعرام که فقط و فقط برای خودته میخونم که وقت نکنی
جز صدای من که موقع حرف زدن باهات از ذوق زیاد میلرزه صدایی رو بشنوی...
روزی که مالِ من شدی؛
سرمو میذارم رو سینت و یه دل سیر میخوابم،
عوضِ همه شبایی که بی قرار بودمو و بدونِ امنِ حضورت آروم و قرار نداشتم چه برسه به خواب...
روزی که مالِ من شدی؛
حتما یه کاری میکنم معنی خواستنو عوض کنن،
یه کاری میکنم موقع مثال زدن عشق و عاشقی اسم منو تو رو بیارن جای لیلی و مجنون....
روزی که مالِ من شدی؛
به همه ثابت میکنم که خواستن و موندن برای قصه ها نیست،
فقط یه آدمی میخواد اندازه تو خواستنی
و یه آدمی که قدِ من اون آدم خواستنیرو بخواد...
جُم نمیخورم از کنارت لااقل چند روزِ اول،
یا شایدم چند ماهِ اول
آخه نبودنات یه جوری رفته توی جونم و یخ زده کلِ وجودمو که فقط تنورِ دستات و گرمی تنته که میتونه آب کنه یخا رو...
روزی که مالِ من شدی؛
انقدر دوستت دارم میگم که در بیاد عوضِ اونهمه دوستت دارمایی که گفتم و صداش باز رسید به گوشِ خودم از بس دور بودی،از بس نبودی پیشم...
روزی که مالِ من شدی؛
گوشیمو پر میکنم از عکسای دو تاییمون،
یا نه اصلا از عکسایی که خودم با دستای خودم ازت گرفتم،
بسه هرچی به عکسای تکیت نگاه کردم و هی فکر کردم یعنی کی گرفته این عکسو ازش؟؟؟
روزی که مالِ من شدی؛
دستتو میگیرم میبرمت جاهایی که آرزو داشتم باهم بریم،
جاهایی که تو رویاهام اونجا باهات بودم، باهم بودیم،میبرمت اونجا و واقعی میکنم تمومِ رویاهامو...
روزی که مالِ من شدی؛
دستمو میذارم دو طرفِ اون صورت زبر از ته ریشت و زل میزنم تو چشات،
اونقدر که خسته شم از نگاه کردن به اون مردمکا
خسته نمیشم من البته مگه اینکه تو خسته شی از اونجور با ذوق نگاه کردنای من...
روزی که مالِ من شدی؛
اونقدر درِ گوشت از عشق و دوست داشتنم و شعرام که فقط و فقط برای خودته میخونم که وقت نکنی
جز صدای من که موقع حرف زدن باهات از ذوق زیاد میلرزه صدایی رو بشنوی...
روزی که مالِ من شدی؛
سرمو میذارم رو سینت و یه دل سیر میخوابم،
عوضِ همه شبایی که بی قرار بودمو و بدونِ امنِ حضورت آروم و قرار نداشتم چه برسه به خواب...
روزی که مالِ من شدی؛
حتما یه کاری میکنم معنی خواستنو عوض کنن،
یه کاری میکنم موقع مثال زدن عشق و عاشقی اسم منو تو رو بیارن جای لیلی و مجنون....
روزی که مالِ من شدی؛
به همه ثابت میکنم که خواستن و موندن برای قصه ها نیست،
فقط یه آدمی میخواد اندازه تو خواستنی
و یه آدمی که قدِ من اون آدم خواستنیرو بخواد...
۴.۰k
۰۱ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.