معرفی کتاب
#معرفی_کتاب
عنوان کتاب:بهم میاد؟
ناشر:آرما
نویسنده:رنده عبد الفتاح
مترجم:محسن بدره
چاپ:هشتم
در رمان خواندنی و زیبای رنده عبدالفتاح با نام اصلی «آیا سرم با این گنده میشه؟» یک دختر مسلمان استرالیایی که از پدر و مادری فلسطینی زاده شده است و در حومه ملبورن زندگی میکند، بزرگترین تصمیم زندگیاش را میگیرد. «أمل» تصمیم میگیرد که حجاب را به عنوان پوشش دائم خود انتخاب کند. وی برخلاف برخی دختران یا زنان مسلمان که یا به شکل سنتی و بر اساس عادت حجاب دارند یا این پوشش را گاهی رعایت می کنند و گاهی نه، و در رمان «پارت تایم!» خوانده میشوند، بر اساس باور و عقیدهای درونی و پس از درگیریهای طولانی ذهنی و فکری به این تصمیم میرسد.
آیا پایداری بر این تصمیم، در محیطی که همه عناصر و اجزای آن علیه باورها و مؤلفههای هویت دینی مسلمانان هم دست هستند، ممکن است؟ او در این راه با چه مشکلات و چالش هایی رو به روست؟
در بخشی از این رمان آمده است: «در مدرسه هدایت، حجاب بخشی از یونیفرممان بود. اما من به محض اینکه از در مدرسه پایم را بیرون میگذاشتم، آن را برمیداشتم؛ چون اصلا جگرش را نداشتم آنطوری در وسایل نقلیه عمومی مانند اتوبوس یا تراموا قدم بگذارم...
وقتی درس خواندن در هدایت را شروع کردم، از حجاب پوشیدن بدم آمد. سرم میخارید و از پوشیدن آن در زنگ ورزش به شدت تنفر داشتم. فکر میکردم که روی سرم ترسناک به نظر میرسد و در دو هفته اول همیشه گیسوهایم را حالت میدادم و میگذاشتمشان بیرون، طوری که هر کسی من را با آن وضع ببیند، بداند موهای قشنگی دارم. پریشان بودم، اما بعد از مدتی که با بچههای دیگر آشنا شدم، این کار به نظرم احمقانه آمد. کمکم به آن عادت کردم و دخترهایی را دیدم که آن را فولتایم و حتا داوطلبانه بیرون از مدرسه میپوشیدند. به خاطر شجاعتشان احترام زیادی برای آنها قائل بودم. حتا کمی به آنها حسودیام میشد؛ چون من بلافاصله بعد از مدرسه میخواستم روسریام را بکنم، ولی آنها میتوانستند کاملا آرام و حتا با افتخار سوار قطاری شوند که پر بود از دانشآموزان مدارس دیگر، بدون اینکه حتا ذرهای تردید یا ترس داشته باشند. به نظر میرسید آنها بسیار با هویت خودشان در صلحاند و هر کسی آنها را میشناسد، در چارچوبهای خودشان به آنها احترام میگذارد.»
قیمت:12000 تومان
#امروزچقدرکتاب_خوندی؟!
عنوان کتاب:بهم میاد؟
ناشر:آرما
نویسنده:رنده عبد الفتاح
مترجم:محسن بدره
چاپ:هشتم
در رمان خواندنی و زیبای رنده عبدالفتاح با نام اصلی «آیا سرم با این گنده میشه؟» یک دختر مسلمان استرالیایی که از پدر و مادری فلسطینی زاده شده است و در حومه ملبورن زندگی میکند، بزرگترین تصمیم زندگیاش را میگیرد. «أمل» تصمیم میگیرد که حجاب را به عنوان پوشش دائم خود انتخاب کند. وی برخلاف برخی دختران یا زنان مسلمان که یا به شکل سنتی و بر اساس عادت حجاب دارند یا این پوشش را گاهی رعایت می کنند و گاهی نه، و در رمان «پارت تایم!» خوانده میشوند، بر اساس باور و عقیدهای درونی و پس از درگیریهای طولانی ذهنی و فکری به این تصمیم میرسد.
آیا پایداری بر این تصمیم، در محیطی که همه عناصر و اجزای آن علیه باورها و مؤلفههای هویت دینی مسلمانان هم دست هستند، ممکن است؟ او در این راه با چه مشکلات و چالش هایی رو به روست؟
در بخشی از این رمان آمده است: «در مدرسه هدایت، حجاب بخشی از یونیفرممان بود. اما من به محض اینکه از در مدرسه پایم را بیرون میگذاشتم، آن را برمیداشتم؛ چون اصلا جگرش را نداشتم آنطوری در وسایل نقلیه عمومی مانند اتوبوس یا تراموا قدم بگذارم...
وقتی درس خواندن در هدایت را شروع کردم، از حجاب پوشیدن بدم آمد. سرم میخارید و از پوشیدن آن در زنگ ورزش به شدت تنفر داشتم. فکر میکردم که روی سرم ترسناک به نظر میرسد و در دو هفته اول همیشه گیسوهایم را حالت میدادم و میگذاشتمشان بیرون، طوری که هر کسی من را با آن وضع ببیند، بداند موهای قشنگی دارم. پریشان بودم، اما بعد از مدتی که با بچههای دیگر آشنا شدم، این کار به نظرم احمقانه آمد. کمکم به آن عادت کردم و دخترهایی را دیدم که آن را فولتایم و حتا داوطلبانه بیرون از مدرسه میپوشیدند. به خاطر شجاعتشان احترام زیادی برای آنها قائل بودم. حتا کمی به آنها حسودیام میشد؛ چون من بلافاصله بعد از مدرسه میخواستم روسریام را بکنم، ولی آنها میتوانستند کاملا آرام و حتا با افتخار سوار قطاری شوند که پر بود از دانشآموزان مدارس دیگر، بدون اینکه حتا ذرهای تردید یا ترس داشته باشند. به نظر میرسید آنها بسیار با هویت خودشان در صلحاند و هر کسی آنها را میشناسد، در چارچوبهای خودشان به آنها احترام میگذارد.»
قیمت:12000 تومان
#امروزچقدرکتاب_خوندی؟!
۵۰۰
۲۰ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.