کاش می شد
کاش می شد
کاش می شد سر نوشت از سر نوشت یا سرشت آدمی از سر سرشت
کاش می شد زندگی از سر گرفت یا در این بستان نهالی تازه کشت
کاش می شد ریسمان عمر را پنبه کرد و باز از آغاز رشت
کاش می شد دل نمی بستیم بر این جهان پوچ بنیان خاک وخشت
کاش یکسان درنظرهاجلوه داشت معبد و دیر و کلیسا و کنشت
کاش آدم پیرو شیطان نبود یازگندم او نمی کردی خورشت
کاش شیطان دشمن آدم نبود تا که ما بودیم دائم در بهشت
کاش می شد با اجل پیکار کرد تاکه خط میخوردمرگ این لفظ زشت
کاش بودیم از قماش آن که او
بعد مرگش نام نیکویی بهشت
کاش می شد کاش ها می شد یقین تا" روشن" ز باور می نوشت
کاش می شد سر نوشت از سر نوشت یا سرشت آدمی از سر سرشت
کاش می شد زندگی از سر گرفت یا در این بستان نهالی تازه کشت
کاش می شد ریسمان عمر را پنبه کرد و باز از آغاز رشت
کاش می شد دل نمی بستیم بر این جهان پوچ بنیان خاک وخشت
کاش یکسان درنظرهاجلوه داشت معبد و دیر و کلیسا و کنشت
کاش آدم پیرو شیطان نبود یازگندم او نمی کردی خورشت
کاش شیطان دشمن آدم نبود تا که ما بودیم دائم در بهشت
کاش می شد با اجل پیکار کرد تاکه خط میخوردمرگ این لفظ زشت
کاش بودیم از قماش آن که او
بعد مرگش نام نیکویی بهشت
کاش می شد کاش ها می شد یقین تا" روشن" ز باور می نوشت
۴.۰k
۱۰ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.