امشب

امشب
چه تند می زند
نبض احساس در رگ هایم
باید همین نزدیکی ها باشی ای عشق

فنجان ها را به هر شیوه ای می چینم
جفت می شوند
پشت پلک هایم کسی در می زند
پنجره را باز می کنم
ستاره ها چشمک می زنند
قاصدک ها با لبخند
از کنارم می گذرند
با چشمانم کوچه را
از ابتدا تا انتها می دوم
بوی خاک نم گرفته ی پاییزی
نفس هایم را پر می کند
برگ های هزار رنگ پاییزی
زیر پای عابران می رقصند
و آواز سر می دهند
گویی در استقبال از کسی
کوچه را آذین بسته اند

امشب به هر طرف رو می کنم
تو را می بینم
باید همین نزدیکی ها باشی ای عشق

در روزگاری که پاییز را
به جدایی متهم می کنند
هوای شب های پاییزی من
به عشق تو
همیشه دو نفره است

#مسلم_مک_وندی
مسلم مک وندی
Moslem Makvandi
_

#شبهای_پاییزی
#عشق_پاییزی#هوای_دونفره
#عشق_جان#عشق_تو#شعر_عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

امشب مهمانِ تو هستمبه صرفِ یک فنجان از قهوه ی چشمانت در کنار...

از دوستت دارم ها با من بسیار بگوسرمه ی چشم هایت کن و عمری خو...

#پاییز جانِ من استخود برگ به برگ جان می دهدتا برگ به برگِ خا...

دیشب تا چشم هایم را بستم و پلک روی خواب هایم گشودمچون مسافری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط