🎻🎼💗내 마피아 남편 💗🎼🎻
🎻🎼💗내 마피아 남편 💗🎼🎻
PART:10
از زبان کوک:
با آخرین سرعت میروندم که بعد از۵ دقیقه رسیدم از یه پرستار پرسیدم که اتاق ا.ت کجاس بهم گفت
پرستار:طبقه دوم اتاق ۱۵
کوک:ممنون
از پله ها بالا میرفتم بعد دور زدم رفتم رفتم که به اتاق ا.ت رسیدم رفتم داخل وای مثل فرشته ها خوابیده بود رفتم روی صندلی ای که کنار تخت بود نشستم و سرش رو نوازش میکردم و اهنگ At My Worstرو براش میخوندم ، همینجور که داشتم میخوندم بیدار شد و آروم گریه میکرد بغلش کردم و دوباره به خوندنم ادامه دادم و اون گریه هاش داشت شدیدتر میشد بخاطر اینکه آرومش کنم خوندنم رو قطع کردم و بوسیدمش🥺✨
ا.ت:برای چی امیدی
کوک:نگرانت شدم
ا.ت:برو بیرون
کوک:ا.ت برات توضیح میدم
ا.ت: توضیح بده
کوک:[غظیه رو تعریف کرد]
ا.ت: ببخشید که اون حرف.ا.ر...
کوک:میدونم نمیخواد بگی 🥺
ا.ت: خیلی دوست دارم 🥺
کوک:من بیشتر
ا.ت:تیلیارد ها بیشتر
کوک:من بینهایت🥺
ا.ت:خب دیگه بسه 😑
کوک:چرا اینجوری شدی
ا.ت:دکتر میگه بهم فشارعصبی وارد شده
کوک:یعنی باید تا فردا صب کنم
ا.ت:آهوم
کوک:خب دیگه من برم
داشتم میرفتم که ا.ت دستمو گرفت
ا.ت:نرو. پیشم بخواب من بدون تو میمیرم
کوک:خدانکنه
ا.ت:حالا بیا بخوابیم
کوک:باشه
ا.ت:شب بخیر پادشاه قلبم🌃🎻
کوک:شبه تو هم بخیر ملکه قلبم🌃🎻
چیه هنوز که داری میخونی زود باش لایک کن 😑🔪
ادامه دارد
ببخشید بچه ها آخه کار دارم نتونستم زیاد بنویسم
ببخشید اگه بد شد 🥺🦋✨
____________________________💗__________
______________________🎼_______
_______________🎻_____
مایل به حمایت ✨💫
PART:10
از زبان کوک:
با آخرین سرعت میروندم که بعد از۵ دقیقه رسیدم از یه پرستار پرسیدم که اتاق ا.ت کجاس بهم گفت
پرستار:طبقه دوم اتاق ۱۵
کوک:ممنون
از پله ها بالا میرفتم بعد دور زدم رفتم رفتم که به اتاق ا.ت رسیدم رفتم داخل وای مثل فرشته ها خوابیده بود رفتم روی صندلی ای که کنار تخت بود نشستم و سرش رو نوازش میکردم و اهنگ At My Worstرو براش میخوندم ، همینجور که داشتم میخوندم بیدار شد و آروم گریه میکرد بغلش کردم و دوباره به خوندنم ادامه دادم و اون گریه هاش داشت شدیدتر میشد بخاطر اینکه آرومش کنم خوندنم رو قطع کردم و بوسیدمش🥺✨
ا.ت:برای چی امیدی
کوک:نگرانت شدم
ا.ت:برو بیرون
کوک:ا.ت برات توضیح میدم
ا.ت: توضیح بده
کوک:[غظیه رو تعریف کرد]
ا.ت: ببخشید که اون حرف.ا.ر...
کوک:میدونم نمیخواد بگی 🥺
ا.ت: خیلی دوست دارم 🥺
کوک:من بیشتر
ا.ت:تیلیارد ها بیشتر
کوک:من بینهایت🥺
ا.ت:خب دیگه بسه 😑
کوک:چرا اینجوری شدی
ا.ت:دکتر میگه بهم فشارعصبی وارد شده
کوک:یعنی باید تا فردا صب کنم
ا.ت:آهوم
کوک:خب دیگه من برم
داشتم میرفتم که ا.ت دستمو گرفت
ا.ت:نرو. پیشم بخواب من بدون تو میمیرم
کوک:خدانکنه
ا.ت:حالا بیا بخوابیم
کوک:باشه
ا.ت:شب بخیر پادشاه قلبم🌃🎻
کوک:شبه تو هم بخیر ملکه قلبم🌃🎻
چیه هنوز که داری میخونی زود باش لایک کن 😑🔪
ادامه دارد
ببخشید بچه ها آخه کار دارم نتونستم زیاد بنویسم
ببخشید اگه بد شد 🥺🦋✨
____________________________💗__________
______________________🎼_______
_______________🎻_____
مایل به حمایت ✨💫
۲.۷k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.