۳۰ دقیقه بعد
۳۰ دقیقه بعد
همشون چند دقیقه هنگ بودن ولی بعدشون انگار که زنده شدن از اون اتاق بیرون رفتن و سر میز نشستن و سعی می کردن فکر کنن هیچ اتفاقی نیوفتاده!......(اره جون جی وای پی🗿)
+خب امممممممم... من باید برم سرکار .....+
"منم چیزه ... باید برم!"
=چرا خودتون راحت نمی کنین؟! خو لیکس یه راس بگو میخوام با هیونجین برم سرکارررر=
آبمیوه هم زمان از دهن فلیکس و جیسونگ و جونگین پرید بیرون و انگار که مقصد اون آبمیوه ها بود صورتش نارنجی شد و لباساش هم رنگ صورتش!
لینو قهقهه زد و هیونجین هم نتونست خودشه کنترل کنه و بدتر از لینو خندید!
چانگبین با شدت از روی صندلی بلند شد و صندلی پایین افتاد
/چرااااااااااااا منننننننننننن؟؟ چرااااااا روی چانننننننن گندههههههه بکککک نرختینننتننتاحچجخلخنعلحههحعبهخخهبهع؟/
و همشون عین گاو خندیدن و چانگبین از روی حرص سونگمین و لینو رو از روی صندلی انداخت پایین و از شانسش پاش به صندلی گیر کرد و روی سنگمین افتاد و در ۱ سانتی صورتش بود!
بعد از سالها پارت گذاشتم
خب خب براتون سه پارت آماده کردم
تا سه شنبه میزارمشون.........
همشون چند دقیقه هنگ بودن ولی بعدشون انگار که زنده شدن از اون اتاق بیرون رفتن و سر میز نشستن و سعی می کردن فکر کنن هیچ اتفاقی نیوفتاده!......(اره جون جی وای پی🗿)
+خب امممممممم... من باید برم سرکار .....+
"منم چیزه ... باید برم!"
=چرا خودتون راحت نمی کنین؟! خو لیکس یه راس بگو میخوام با هیونجین برم سرکارررر=
آبمیوه هم زمان از دهن فلیکس و جیسونگ و جونگین پرید بیرون و انگار که مقصد اون آبمیوه ها بود صورتش نارنجی شد و لباساش هم رنگ صورتش!
لینو قهقهه زد و هیونجین هم نتونست خودشه کنترل کنه و بدتر از لینو خندید!
چانگبین با شدت از روی صندلی بلند شد و صندلی پایین افتاد
/چرااااااااااااا منننننننننننن؟؟ چرااااااا روی چانننننننن گندههههههه بکککک نرختینننتننتاحچجخلخنعلحههحعبهخخهبهع؟/
و همشون عین گاو خندیدن و چانگبین از روی حرص سونگمین و لینو رو از روی صندلی انداخت پایین و از شانسش پاش به صندلی گیر کرد و روی سنگمین افتاد و در ۱ سانتی صورتش بود!
بعد از سالها پارت گذاشتم
خب خب براتون سه پارت آماده کردم
تا سه شنبه میزارمشون.........
۸۵۵
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.