سلام آقای لطف و کرامت !
سلام آقای لطف و کرامت !
میدانی این روزها چقدر دلم هوای حریمتان را کرده ؟!
می شود مرا همان بچه آهویی بدانی که با چشمانِ پر التماسش از شما ضمانت می خواهد ؟!
ومن این روزها ؛
برای حالی که خوب نمی شود ، دلی که اهلی نمی شود ، و بیقراری هایی که قرار نمی گیرد ، از شما ضمانت می خواهم ...
می شود ... دلم راضامن باشی ؟!
که من هم غریبم ...
غریبم و هرثانیه دلم می میرد ازجفایِ زمانه ... !
خوشا به حال کبوترهای صحن و سرایت ... با آن جثه های کوچک اما عجب خوشبختند ... !
ومن ... یک خوشبختی می خواهم ...
به اندازه ی لیاقت این کبوتران ، شاید همانقدر عجیب ... !
توقع زیادیست اما ، من ؛ اشک شوق در مقابل گنبد طلایِ شما را می خواهم ...
آقای خوبم !
می شود رضا دهی که بیایم ؟!
دلم عجیــــب گرفتــــــــه...
میدانی این روزها چقدر دلم هوای حریمتان را کرده ؟!
می شود مرا همان بچه آهویی بدانی که با چشمانِ پر التماسش از شما ضمانت می خواهد ؟!
ومن این روزها ؛
برای حالی که خوب نمی شود ، دلی که اهلی نمی شود ، و بیقراری هایی که قرار نمی گیرد ، از شما ضمانت می خواهم ...
می شود ... دلم راضامن باشی ؟!
که من هم غریبم ...
غریبم و هرثانیه دلم می میرد ازجفایِ زمانه ... !
خوشا به حال کبوترهای صحن و سرایت ... با آن جثه های کوچک اما عجب خوشبختند ... !
ومن ... یک خوشبختی می خواهم ...
به اندازه ی لیاقت این کبوتران ، شاید همانقدر عجیب ... !
توقع زیادیست اما ، من ؛ اشک شوق در مقابل گنبد طلایِ شما را می خواهم ...
آقای خوبم !
می شود رضا دهی که بیایم ؟!
دلم عجیــــب گرفتــــــــه...
۱.۷k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.