جِیک: بهت دروغ گفتم. فهمید که شعره مال من نبود. چارلی: منم جای تو بودم دروغ میگفتم. کیه که بخواد قبول کنه هیچ گ*ه*ی نیست؟ نمایشنامه سنگ ها در جیب هایش نوشته مری جونز
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.