نمیدانم که بعدازمنتوهم تنها شدی یانه

نمیدانم که بعدازمن،توهم تنها شدی یانه

پریشان واسیرِ شب نخفتن ها شدی یانه

به وقتِ گفتن و بِشْنیدنِ ازعشقْ مثل من

دچار بغض واندوهِ، نگفتن ها شدی یانه

شبیه غنچه ای گشتم که هرگز وا نمی گردد

شبیهم خالی ازحسِ شکفتن ها شدی یانه

شدم آماجِ نیش وطعنه و زخمِ زبان خلق

تو مشمولِ چنین طعنه شنفتن ها شدی یانه

به دامِ غصه افتادم،امیدی بر رهایی نیست

گرفتار غم و دردِ، نَرَستن ها شدی یانه

بریدم رشته ی پیوند خود را از همه آیا

همانندم تو ناچار از گسستن ها شدی یانه

هزاران تکه شد هر آیِنه بعد از تماشایم

پس ازدیدار مشغولِ شکستن ها شدی یانه

بدون تو،غریب و بی کس وتنها شدم یارا

نمیدانم که بعدازمن،توهم تنها شدی یانه!؟
دیدگاه ها (۵)

چندیست چشمانت مرا مهمانِ غم کردهراحت بگویم: چشم هایت عاشقم ک...

#آخر_عشق_قشنگ_است دو قدم پیش می آیم ، دو قدم بیش بیاشاید این...

بی تو جای خالی ات انکار می خواهد فقطزندگی لبخند معنا دار می ...

"عاشقت هستم"، فقط در پاسخم خندید و رفتموجی از دیوانگی را در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط