وون بیشعور تو روح خودت رفتم سمت لوتزم ارایشی و یه بسته
وون (بیشعور تو روح خودت) رفتم سمت لوتزم ارایشی و یه بسته اینه هم بزرگ هم کوچیک خریدم(نمیدونم کجا ولی خب حالا 😂) و بعدش به سمت کتابخونه رفتم داشت بسته میشد دوییدم
+ببخشید... ببخشید (نفس نفس)
؟او حالتون خوبه
+بله فقط کتاب می خوام
؟باشه ولی داشتم میبستم
+ماسکشو برداشت
؟وایی سو اه توییی(یه فن گرل که شونزده سالشه)
+اه اره خودم
؟من طرفدارتم
+ممنونمم شما زندگی های منین
؟قلبم اه راستی کتاب می خواستی
+بله لطفا یه کاراون بزرگ از هر نوع
؟باشه!!
ویو سو اه
+ماسکمو زدم و رفتم داخل بزور کتابارو کشوندم توی ماشین نزدیک دو میلیون فقط خرج کردم امروز اونو از تو حلقومشون میکشم بیرون راستی نگفتم رفتم و کلی روتین پوستی برای جین خریدم دوباره خب رفتم خونه که دیدم اعضا نشستن اونجا با چشمای قرمز و اتشین دارن نگام میکنن و منی که گاری دستم بود بخاطر اینکه نمیتونستم بیارمشون رفتم جلو شون که یهو
+ببخشید... ببخشید (نفس نفس)
؟او حالتون خوبه
+بله فقط کتاب می خوام
؟باشه ولی داشتم میبستم
+ماسکشو برداشت
؟وایی سو اه توییی(یه فن گرل که شونزده سالشه)
+اه اره خودم
؟من طرفدارتم
+ممنونمم شما زندگی های منین
؟قلبم اه راستی کتاب می خواستی
+بله لطفا یه کاراون بزرگ از هر نوع
؟باشه!!
ویو سو اه
+ماسکمو زدم و رفتم داخل بزور کتابارو کشوندم توی ماشین نزدیک دو میلیون فقط خرج کردم امروز اونو از تو حلقومشون میکشم بیرون راستی نگفتم رفتم و کلی روتین پوستی برای جین خریدم دوباره خب رفتم خونه که دیدم اعضا نشستن اونجا با چشمای قرمز و اتشین دارن نگام میکنن و منی که گاری دستم بود بخاطر اینکه نمیتونستم بیارمشون رفتم جلو شون که یهو
- ۴.۰k
- ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط