رمان
وقتی رئیست بود........... 🤍✨
p13
که دیدی یه زن سریع از میز اقای کیم با لباسی باز پرید پایین و انگار جفتشون با اومدن تو هول شدن و خودشونو جمع کردن
اقای کیم سریع قیافه ی خشن و عصبی گرفت و گفت
تهیونگ: کاری دارید خانم کانگ؟
ات: امم ببخشید مزاحمتون شدم
میخواستم بکم که تبلت رمز داره
"اقای کیم قیافه ی اروم تری گرفت و گفت
تهیونگ: اها رمزش ۲۰۲۰
ات: مرسی
" تعظیم کردم و درو بستم و رفتم توی اتاق خودم روی صندلی نشستم و به صحنه ای که چند دقیقه ی پیش دیده بودم فکر میکردم یعنب من مزاحم کاری های+۱۸ شون شدم؟
از حس خجالت گونه هام سرخ شده بود
و سرم پایین بود که یکی در زد
تق... تق... تق
ات: بفرمایین ؟
سومین: سلام خانم کانگ میخواستم زود تر بیام به دیدنتون ولی خب یکم کار پیش اومد
متاسفم
ات: مشکلی نیست (لبخند)
سومین: اها راستی من کیم سومین هستم برادر بزرگتر تهیونگ
ات: شما منو از کحا میشناسین؟
سومین: کیجو عکشتو نشونم داده بود
ات: پس.... شما...
سومین: اره میدونم و میدونم کارش اشتباع بوده ، ولی خودتو بخاطرش ناراحت نکن ارزش نداره بالاخره ادم مورد علاقتو پیدا میکنی
ات: سعیمو میکنم
راستی اقای کیم..
سومین: راحت باش بهم بگو سومین
ات: امم باشه(لبخندی سر خحالت)
سومین شی چرا اقای کیم و کیجو انقدر باهم بد رفتار میکردن؟ باهم مشکلی دارن؟
سومین: هعی توهم متوجه تنش بینشون شدی، وقتی بچه بودیم....
«فلش بک به ۱٠ سال قبل»
ـــــــــــــــــــ
پارت بعدی رو هم الان میزارم
p13
که دیدی یه زن سریع از میز اقای کیم با لباسی باز پرید پایین و انگار جفتشون با اومدن تو هول شدن و خودشونو جمع کردن
اقای کیم سریع قیافه ی خشن و عصبی گرفت و گفت
تهیونگ: کاری دارید خانم کانگ؟
ات: امم ببخشید مزاحمتون شدم
میخواستم بکم که تبلت رمز داره
"اقای کیم قیافه ی اروم تری گرفت و گفت
تهیونگ: اها رمزش ۲۰۲۰
ات: مرسی
" تعظیم کردم و درو بستم و رفتم توی اتاق خودم روی صندلی نشستم و به صحنه ای که چند دقیقه ی پیش دیده بودم فکر میکردم یعنب من مزاحم کاری های+۱۸ شون شدم؟
از حس خجالت گونه هام سرخ شده بود
و سرم پایین بود که یکی در زد
تق... تق... تق
ات: بفرمایین ؟
سومین: سلام خانم کانگ میخواستم زود تر بیام به دیدنتون ولی خب یکم کار پیش اومد
متاسفم
ات: مشکلی نیست (لبخند)
سومین: اها راستی من کیم سومین هستم برادر بزرگتر تهیونگ
ات: شما منو از کحا میشناسین؟
سومین: کیجو عکشتو نشونم داده بود
ات: پس.... شما...
سومین: اره میدونم و میدونم کارش اشتباع بوده ، ولی خودتو بخاطرش ناراحت نکن ارزش نداره بالاخره ادم مورد علاقتو پیدا میکنی
ات: سعیمو میکنم
راستی اقای کیم..
سومین: راحت باش بهم بگو سومین
ات: امم باشه(لبخندی سر خحالت)
سومین شی چرا اقای کیم و کیجو انقدر باهم بد رفتار میکردن؟ باهم مشکلی دارن؟
سومین: هعی توهم متوجه تنش بینشون شدی، وقتی بچه بودیم....
«فلش بک به ۱٠ سال قبل»
ـــــــــــــــــــ
پارت بعدی رو هم الان میزارم
- ۸.۳k
- ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط