احساس او
احساس او
𝐏𝟐
شاید از هم خسته شدیم...
حالا بیخیالش اصن مهم نی.ماها هنوز دوستیم شاید مثل قبل دوس پسرم نباشه ولی خب دوست معمولیم ک هست.
رفتم تو کلاس یکی از دوستام اومد پیشم و باهم حرف زدیم ولی معلم اومد و همه دوییدن سر جاشون.
منو الیویا و فلیکس تو یه کلاسیم ولی راشل(بزرگترین خواهر خوندم) سالش از ما بالا تره و پیشمون نیست
پرش زمانی=45 دقیقه بعد(زنگ تفریح)
داشتم تو کیفم دنبال خوراکی یا پول می گشتم که باهاش یچی بخرم و بخورم ولی هیچی نبود وقتی سرم رو از کیفم بالا اوردم فلیکسو دیدم.
ساندویچش دستش بود و دستشو طرف من آورد.
بیا صبونه ـم نخوردی
من:نه مرسی این مال توعه
فلیکس:من گشنم نی
من:نه ممنون ب هر حال ک گشنت میشه که
فلیکس:بگیرش دیگه ا.ت
گرفتم و رفتم یه گوشه
دوستای من همیشه بقیه دوستاشونو ب من ترجیح میدن البته این واسه من عادیه من خیلی تنها می مونم
زمان زیادی باهاشون نمی گذرونم و اونا فقط وقتی تنهان میان سراغم و واسه من ک عادیه.
هر بار و هربار روح میشم(روح شدن یه اصتلاح کره ایه که فرد منظورش اینه که مثل روح کسی منو نمی بینه)
نشستم رو نیمکت و ساندویچو خوردم اگه فلیکس اینو بم نمی داد از گشنگی میمردما...
چن تا گاز بیشتر نزده بودم که یهو یکی اومدو بغلم نشست
این اتفاق زیاد نمی افته که کسی بدون اینکه من ازش التماس کنم بیذد کنارم
بش نگا کردم
فلیکس بود... گف:چرا تنهایی؟
ادامه دارد
𝐏𝟐
شاید از هم خسته شدیم...
حالا بیخیالش اصن مهم نی.ماها هنوز دوستیم شاید مثل قبل دوس پسرم نباشه ولی خب دوست معمولیم ک هست.
رفتم تو کلاس یکی از دوستام اومد پیشم و باهم حرف زدیم ولی معلم اومد و همه دوییدن سر جاشون.
منو الیویا و فلیکس تو یه کلاسیم ولی راشل(بزرگترین خواهر خوندم) سالش از ما بالا تره و پیشمون نیست
پرش زمانی=45 دقیقه بعد(زنگ تفریح)
داشتم تو کیفم دنبال خوراکی یا پول می گشتم که باهاش یچی بخرم و بخورم ولی هیچی نبود وقتی سرم رو از کیفم بالا اوردم فلیکسو دیدم.
ساندویچش دستش بود و دستشو طرف من آورد.
بیا صبونه ـم نخوردی
من:نه مرسی این مال توعه
فلیکس:من گشنم نی
من:نه ممنون ب هر حال ک گشنت میشه که
فلیکس:بگیرش دیگه ا.ت
گرفتم و رفتم یه گوشه
دوستای من همیشه بقیه دوستاشونو ب من ترجیح میدن البته این واسه من عادیه من خیلی تنها می مونم
زمان زیادی باهاشون نمی گذرونم و اونا فقط وقتی تنهان میان سراغم و واسه من ک عادیه.
هر بار و هربار روح میشم(روح شدن یه اصتلاح کره ایه که فرد منظورش اینه که مثل روح کسی منو نمی بینه)
نشستم رو نیمکت و ساندویچو خوردم اگه فلیکس اینو بم نمی داد از گشنگی میمردما...
چن تا گاز بیشتر نزده بودم که یهو یکی اومدو بغلم نشست
این اتفاق زیاد نمی افته که کسی بدون اینکه من ازش التماس کنم بیذد کنارم
بش نگا کردم
فلیکس بود... گف:چرا تنهایی؟
ادامه دارد
۳.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.