داستان ترسناک حکیمه و صدای جن

داستان ترسناک حکیمه و صدای جن👇


حکیمه خاتون دختر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نقل می‌کند که روزی امام رضا علیه السلام را دیدم که در خانه ایستاده و با آهستگی و آرامی در حال صحبت با کسی است اما کسی در خانه نیست از آن امام پرسیدم:ای حجت خدا با چه کسی سخن می گویی در حالیکه من کسی را نمی بینم؟امام رضا علیه السلام فرمود:من با موجودی سخن می گویم که تو نمی توانی آن را ببینی حکیمه از امام خواست تا لااقل صدایش را بشنود امام امتناع کرد ولی حکیمه خواهش نمود.امام فرمود:ای حکیمه اگر تو صدای او را بشنوی تا یکسال تب کرده و مریض میشوی!اما حکیمه باز هم اصرار کرد و امام فرمود حال که خودت می خواهی پس بشنو، در همین حال حکیمه صدای جن را شنید و تا یکسال مریض شد و از تب عذاب می کشید.

نظر یادت نره
دیدگاه ها (۱)

داستان های مخوف و ترسناک اما واقعیسلامحدودا ی ماهی از این ما...

زمانی که به آینه خیره میشوید! مغز شما هیولاهای خیالی میسازد😵...

فالو کنید پیج خوبی داره عالی با مطالب20فالوش کنید انگار منو ...

معرفی یکی از گروه های دارک وب که آدمخوار هستنآدم خواری! گروه...

السلام علیک یا حجت الله فی ارضه ع

یاعلیُّ ياعلىُّ ياعلىّالسلام عليك يا فاطمه الزهراء🌹 چون حامل...

💎 آکادمی روح بخش 💎 بین المللی شد...📣 دیگر وقت آن رسیده مرزها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط