داستان های مخوف و ترسناک اما واقعی

داستان های مخوف و ترسناک اما واقعی
سلام
حدودا ی ماهی از این ماجرا میگذرع
توی اتاقم بودم داشتم وسایل مد رو مرتب میکردم...هرچی تو کیفم بود ریختم بیرون و تمیز کردم ، چیدم سرجاش بعدش قیچیو از کیفم در اوردم ی تیکع کاغذی رو چیدم و مشغول کارم شدم اما وقتی خواستم بقیع وسایلامو جمع کنم دیدم ک دوتا دست عروسکم ک به کیفم وصل بود چیدع شدع یکیشو دیدم اما اون یکیو ن (اندازع عروسکم یع انگشت یا بیشترع)
بخودم گفتم چیز خاصی نیس ولی میدونسم ی اتفاق نیس تا اینکه دو روز پیش دیدم یکی از پاهاشم چیدع شده... #αтεπα
_مرسی ک خوندین_🕷 🌫

نظر یادت نره
ارسالی کاربران
دیدگاه ها (۵)

زمانی که به آینه خیره میشوید! مغز شما هیولاهای خیالی میسازد😵...

بدترین روش های شکنجه ⭕ ️اعدام توسط اتاق سفید، یکی از بدترین ...

داستان ترسناک حکیمه و صدای جن👇 حکیمه خاتون دختر حضرت موسی بن...

فالو کنید پیج خوبی داره عالی با مطالب20فالوش کنید انگار منو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط