بلاتکلیف در کسالت عصر جمعه
بلاتکلیف در کسالت عصر جمعه
زل زده به انجیرهای کال
و کبوتران نشسته بر بام همسایه
غرق قیلوله ی نیم وقتشان اَند...
بوی شرجی دریا می آید
و حواس پرت من به دره ها رسیده
به لامسه ی دامنه ها و علفزارها...
چه دیر است ،
برای رویا بافتن
برای آسمان آسمان آبی خندیدن
و بنفشه ی زرد چیدن ..
چه دیر است ..
برای خواب من ،
در نگاه کبوتران عصر
و کسالت غمبار جمعه ...
#مهنازتوماج(آوات)✳ ️
زل زده به انجیرهای کال
و کبوتران نشسته بر بام همسایه
غرق قیلوله ی نیم وقتشان اَند...
بوی شرجی دریا می آید
و حواس پرت من به دره ها رسیده
به لامسه ی دامنه ها و علفزارها...
چه دیر است ،
برای رویا بافتن
برای آسمان آسمان آبی خندیدن
و بنفشه ی زرد چیدن ..
چه دیر است ..
برای خواب من ،
در نگاه کبوتران عصر
و کسالت غمبار جمعه ...
#مهنازتوماج(آوات)✳ ️
۵۸۹
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.