و نترسیم از مرگ

و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری است
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می‌گوید
مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان
مرگ در حنجره سرخ – گلو می‌ خواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می‌ چیند
مرگ گاهی ودکا می نوشد
گاه در سایه نشسته است به ما می ‌نگرد
و همه می ‌دانیم
ریه‌های لذت، پر اکسیژن مرگ است.

سهراب سپهری




اول اردیبهشت، سالروز درگذشت سهرابِ شعر
یادش سبز
دیدگاه ها (۲)

چرا گرفته دلت؛ مثل آنکه تنهایی! چقدر هم تن...

نه ، نهاین اشک ها مال من نیست پدرم می گفت ؛#مرد که گریه نمی ...

تمام سوء تفاهمات ناشی از زبان است.تو می بایست در مورد افراد ...

‌ انسان ها همیشه "بت" می سازند...بعضی ها با "سنگ و چوب"عده ا...

بشخصه عاشق صداش شدم🤞چه زیبا گفت سهراب سپهری "مرگ پایان کبوتر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط