part: ۱٠
part: ۱٠
عشق بی رنگ
ته: چیییییییی (عربده) پس شما مفت خورا اونجا چه گوهی میخویننن (عربده)
اگ برسم کره زندتون نمیذارم بی عرضه ها (عربده)
جولیا: ا.. ربا.. ب...... لط... فا ا.. ر.. و.. م
با.. شی.. د
ته: خفه شوووووو (عربده)
تهیونگ ویو
وقتی جولیا گفت ا.ت فرار کرده خیلی عصبی شدم و خیلی نگران اگ بلایی سرش بیاد یا اگ کسی اذیتش کنه من میکشمش هوففف
ا.ت ویو
از خواب بیدار شدم و رفتم یکم بیرون بچرخم
نمیدونم چرا ولی ی حس عجیبی داشتم ک قبلا هیچوقت اینجوری نبودم
رفتم توی پارک نشستم رو چمنا
ک ی دختر هم سن خودمو دیدم ک با
پدر و مادرش داره میگه و میخنده
اون لحظه ارزو کردم کاشکی منم مثل
اون بودم و پدر و مادرم الان کنارم بودن
همینجوری داشتم نگاشون میکردم ک یهو
بغض گرفتم و اشکام ریختن پایین اما
سرمو گرفتم پایین تا کسی اشکامو نبینه
همیشه با خودم میگم ک گناه من چیه
ک نباید پدر و مادر داشته باشم؟
چرا من باید تاوان اشتباه تای پدر و مادرو بدم؟ چرا ب دنیا اومدم وقتی اضافی ام؟
بعضی وقتا انقدر تحت فشار روانی بودم
ک چهار بار خودکشی نا موفق داشتم
لبخند تلخی زدم و از اون جا رفتم یچی خوردم
رفتم هتل و کلی گریه کردم تا خوابم برد....
تهیونگ ویو
با اعضا رفتیم سر قرارمون تا اصلحه هارو تحویل بگیریم
ته: خوب اصلحه ها کجاس؟
ریو گو وون: دست افرادم خب سر چی معامله میکنین جناب کیم؟
ته: سر عمارت قوی سیاه
ریو گو وون: عالیه پس بفرمایین
اصلحه هارو داد بهش
ته: خوبه پس بیا (کلید عمارت رو داد بهش)
عشق بی رنگ
ته: چیییییییی (عربده) پس شما مفت خورا اونجا چه گوهی میخویننن (عربده)
اگ برسم کره زندتون نمیذارم بی عرضه ها (عربده)
جولیا: ا.. ربا.. ب...... لط... فا ا.. ر.. و.. م
با.. شی.. د
ته: خفه شوووووو (عربده)
تهیونگ ویو
وقتی جولیا گفت ا.ت فرار کرده خیلی عصبی شدم و خیلی نگران اگ بلایی سرش بیاد یا اگ کسی اذیتش کنه من میکشمش هوففف
ا.ت ویو
از خواب بیدار شدم و رفتم یکم بیرون بچرخم
نمیدونم چرا ولی ی حس عجیبی داشتم ک قبلا هیچوقت اینجوری نبودم
رفتم توی پارک نشستم رو چمنا
ک ی دختر هم سن خودمو دیدم ک با
پدر و مادرش داره میگه و میخنده
اون لحظه ارزو کردم کاشکی منم مثل
اون بودم و پدر و مادرم الان کنارم بودن
همینجوری داشتم نگاشون میکردم ک یهو
بغض گرفتم و اشکام ریختن پایین اما
سرمو گرفتم پایین تا کسی اشکامو نبینه
همیشه با خودم میگم ک گناه من چیه
ک نباید پدر و مادر داشته باشم؟
چرا من باید تاوان اشتباه تای پدر و مادرو بدم؟ چرا ب دنیا اومدم وقتی اضافی ام؟
بعضی وقتا انقدر تحت فشار روانی بودم
ک چهار بار خودکشی نا موفق داشتم
لبخند تلخی زدم و از اون جا رفتم یچی خوردم
رفتم هتل و کلی گریه کردم تا خوابم برد....
تهیونگ ویو
با اعضا رفتیم سر قرارمون تا اصلحه هارو تحویل بگیریم
ته: خوب اصلحه ها کجاس؟
ریو گو وون: دست افرادم خب سر چی معامله میکنین جناب کیم؟
ته: سر عمارت قوی سیاه
ریو گو وون: عالیه پس بفرمایین
اصلحه هارو داد بهش
ته: خوبه پس بیا (کلید عمارت رو داد بهش)
۳۹۸
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.