به دنیا که آمدم گفتند: این اسم توست
به دنیا که آمدم گفتند: این اسم توست
و اینهاهم پدر و مادر تو، تو وظیفه داری
آنهارا دوست بداری و با آنها زندگی کنی.
این کشور توست و این قوانینش، باید
به نحو احسن آنهارا رعایت کنی و اگر
لازم باشد جانت را هم برایش بدهی.
این دین توست و این هم مقدساتش؛
تو باید به آنها احترام بگذاری؛ نباید زیاد
درباره اش فکر کنی که نکند زبانم لال
شک رخنه کند در دل اعتقاداتت!
و از همان لحظه بود که مرا حبس کردند
در خط قرمز اعتقادهایشان و هر روز
در گوشم از اراده و اختیار و آزادی گفتند.
سالها سعی در شکستن این چهارچوب
کردم اما چه بیهوده...
درست مانند عروسک خیمه شب بازی ای
که آرزو داشت از پس پرده نمایش فرار کند
و اینهاهم پدر و مادر تو، تو وظیفه داری
آنهارا دوست بداری و با آنها زندگی کنی.
این کشور توست و این قوانینش، باید
به نحو احسن آنهارا رعایت کنی و اگر
لازم باشد جانت را هم برایش بدهی.
این دین توست و این هم مقدساتش؛
تو باید به آنها احترام بگذاری؛ نباید زیاد
درباره اش فکر کنی که نکند زبانم لال
شک رخنه کند در دل اعتقاداتت!
و از همان لحظه بود که مرا حبس کردند
در خط قرمز اعتقادهایشان و هر روز
در گوشم از اراده و اختیار و آزادی گفتند.
سالها سعی در شکستن این چهارچوب
کردم اما چه بیهوده...
درست مانند عروسک خیمه شب بازی ای
که آرزو داشت از پس پرده نمایش فرار کند
۲.۱k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.