گفت این چیه گذاشتی رو لبات تو که سیگاری نبودی

+گفت : این چیه گذاشتی رو لبات؟ تو که سیگاری نبودی!
-گفتم : خیلی وقته میکشم.
+گفت : تو چی به سرت اومده این یه سالی که ندیدمت؟
-گفتم : سخت نگیر. آرومم میکنه، نمیذاره به چیزی فکر کنم
-هیچی نگفت
-منم هیچی نگفتم
بعد از چند دقیقه گفت : مطمئنی نمیذاره به چیزی فکر کنی؟
-گفتم : آره، چطور مگه؟
فندک رو از روی داشبورد برداشت، داد به دستم
یه لبخند تلخ زد و
+گفت :لااقل روشنش کن!👽 💊
دیدگاه ها (۱)

من دارم سعی می کنم ،همرنگ جماعت شوم! اما ! می شود کمکم کنید؟...

شبی صدبار به خودت قول میدی قوی باشی، روزی صد و یک بار میشکنی...

.........

.... شـایــد روزی بـفهمـد ،بـه خــاطـرش ..از چه هــا گــذشتـ...

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۷غرغر کنان گفتم:دیگه نصف راه رو رفتیم میخوای بر...

آیدل من ( در خواستی )پارت ۱۹ شوگا: یه دقیقه برا خودت سر خود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط