در این دیوانسرا گاهی ز هجر یار می رقصم

در ایـن دیوانسرا گاهی، ز هـجـر یار می رقـصـم
به خود می پیچم از غـمهـا، شبـیه مار میرقصـم

من آن دیوانـه ی مستم ، قــدح افـتاده از دستم
میـان جمـع سر مستم ، ولی هــشیار می رقصم

چو محکومم به زندانش، بدور ازبـرق چشمانش
کجـا گیرم گــریبانش ، فقط  نا چار می رقـصم

فـلک بر چیـده جامم را ، شـراب خـام  خامم را
ز کـف دادم دوامـم را، ولی دشــوار می رقـصم

کجاست آن عشق و همرازی ، نـگار ایده پـردازی
نمـانـده یار دمـســازی ، پر از تـکرار می رقـصـم

بـگو آن شــور شـیدا کو ، قـرین و یـار زیبــا کـو
شـراب جـام میـنا کو ، بـه عشــق یار می رقصم

مـن آن مـرغ پــریـشـانـم ، درون سیـنـه نـالانــم
ز بی مهری گـریزانـم ،که صوفی وار می رقـصم

بــــه دل دارم هـوای تــو ، بـه سر نـاز و ادای تـو
دلـم پــر زد بــرای تــو ، شـب دیدار می رقـصـم💕
دیدگاه ها (۰)

🔸هنوز یک هفته از صحبت های رهبری درباره لزوم سرمایه‌گذاری‌های...

🔻پست‌های ‎عمومی همسر شهرام دبیری هم جالب است. 🔸٢٢ بهمن از یک...

یک_حکایتمردی نابینا با زنی زشت رو و زشت خو ازدواج کرد. زن از...

#همسرداری 🚫 این شوخی‌ها را با همسرتان نکنید ۱) شوخی های تهدی...

در ایـن دیوانسرا گاهی، ز هـجـر یار می رقـصـمبه خود می پیچم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط