فیک دارک کینگ
فیک دارک کینگ
-۸- *زمان حال از زبان ا.ت*
بعد یه سری صحبت با اینوپی بهش گفتم بیاد توی گنگ ما یعنی اوشن. چون اون هم میشه گفت ادم قوی ایه و تجربه زیاد داره.
اونم که از خداش بود قبول کرد.
به ساعت نگاه کردم و دیدم 6 و نیمه.
تاکارا: اینوپی بیا عمارت ما چون تو عضو جدیدی بقیه باید ببیننت و جایگاهت رو مشخص کنن.
منم یسری کار دارم که باید برم عمارت.
اینوپی: باشه.
*داخل عمارت، از زبان تاکارا، اینوپی رفته پیش بقیه و افرادی هم که قرار بود بیان دارن حاضر میشن، لباس تاکارا هم اسلاید دو هست*
بالاخره حاضر شدم و رفتم پایین پیش بقیه.
اوسامو: به اما و مایکی گفتم بیان پارک وینو. تا اونجا راه زیاده و همین طوریش هم دیرمون شده زود باشید.
سریع سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت پارک. وقتی رسیدیم دیدم که اما و مایکی نشستن روی یه صندلی و مایکی هم...وایسا ببینم اون واقعا مایکیه!؟
نکنه اما فهمیده بوده ما کیایم و یکی دیگه رو جای مایکی آورده ؟؟؟
مایکی ای که من یادمه خب این طوری نبود...اولا موهاش بلند بود و میشه گفت طلایی. صورتش هم تپل تر و شاداب تر بود...
این یه ادم دیگس!
اروم زدم به شونه ی اکیرا.
اکیرا: بله ؟؟
تاکارا: ا...اکیرا این مایکی نیست.
اکیرا: *اخم کرد* واقعا مایکیه. در مورد خانوادش که یکم تحقیق کردم فهمیدم تو این چند سال اخیر خیلی اتفاق ها براش افتاده.
تاکارا: مطمئنی؟
اکیرا: اره
شو ماشین رو کنار نیمکت پارک کرد و ما هم پیاده شدیم...
سلام نفت ها و فسیل ها 🥹😂
بالاخره منم پارت دادممم
و یه خبر جدید. امروز قراره یه پارت از فیک گتو سوگورو رو بذارم
ولی عکس خوب ندارم همش با گوجوعه😄💔
هرچی عکس ازش دارید رو برام بفرستید چون اگه نفرستید منم متاسفانه نمیتونم پارت بدم😂💔
-۸- *زمان حال از زبان ا.ت*
بعد یه سری صحبت با اینوپی بهش گفتم بیاد توی گنگ ما یعنی اوشن. چون اون هم میشه گفت ادم قوی ایه و تجربه زیاد داره.
اونم که از خداش بود قبول کرد.
به ساعت نگاه کردم و دیدم 6 و نیمه.
تاکارا: اینوپی بیا عمارت ما چون تو عضو جدیدی بقیه باید ببیننت و جایگاهت رو مشخص کنن.
منم یسری کار دارم که باید برم عمارت.
اینوپی: باشه.
*داخل عمارت، از زبان تاکارا، اینوپی رفته پیش بقیه و افرادی هم که قرار بود بیان دارن حاضر میشن، لباس تاکارا هم اسلاید دو هست*
بالاخره حاضر شدم و رفتم پایین پیش بقیه.
اوسامو: به اما و مایکی گفتم بیان پارک وینو. تا اونجا راه زیاده و همین طوریش هم دیرمون شده زود باشید.
سریع سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت پارک. وقتی رسیدیم دیدم که اما و مایکی نشستن روی یه صندلی و مایکی هم...وایسا ببینم اون واقعا مایکیه!؟
نکنه اما فهمیده بوده ما کیایم و یکی دیگه رو جای مایکی آورده ؟؟؟
مایکی ای که من یادمه خب این طوری نبود...اولا موهاش بلند بود و میشه گفت طلایی. صورتش هم تپل تر و شاداب تر بود...
این یه ادم دیگس!
اروم زدم به شونه ی اکیرا.
اکیرا: بله ؟؟
تاکارا: ا...اکیرا این مایکی نیست.
اکیرا: *اخم کرد* واقعا مایکیه. در مورد خانوادش که یکم تحقیق کردم فهمیدم تو این چند سال اخیر خیلی اتفاق ها براش افتاده.
تاکارا: مطمئنی؟
اکیرا: اره
شو ماشین رو کنار نیمکت پارک کرد و ما هم پیاده شدیم...
سلام نفت ها و فسیل ها 🥹😂
بالاخره منم پارت دادممم
و یه خبر جدید. امروز قراره یه پارت از فیک گتو سوگورو رو بذارم
ولی عکس خوب ندارم همش با گوجوعه😄💔
هرچی عکس ازش دارید رو برام بفرستید چون اگه نفرستید منم متاسفانه نمیتونم پارت بدم😂💔
۷.۰k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.