اگر عشقت به جای جان ندارم

اگر عشقت به جای جان ندارم
به زلف کافرت ایمان ندارم
چو گفتی ننگ می داری ز عشقم
غم عشق تو را پنهان ندارم
تو می گفتی مکن در من نگاهی
که من خون‌ها کنم تاوان ندارم
من سرگشته چون فرمان نبردم
از آن بر نیک و بد فرمان ندارم
چو هر کس لطف می یابند از تو
من بیچاره آخر جان ندارم
دیدگاه ها (۰)

مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشدزیرا به پیش دریا ماهی حقیر با...

پنهان مشو که روی تو بر ما مبارکستنظاره تو بر همه جان‌ها مبار...

گر بوی یک شکن ز سر زلف دلبرمکفار بشنوند نگروند کافرموز زلف ا...

از بس که چو شمع از غم تو زار بسوزمگویم نچنانم که دگربار بسوز...

در عمق رویا روزها ، با یاد تو سر کرده امدر راه تو دردانه گل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط