یک روز
یک روز
دختری خواهم داشت
شبیه خودم
با چشمهایی که همه ی دنیا را زیبا میبیند
عاشقانه زندگی میکند ...
تنفر برایش بی معناست...
مهربانی را یادش می دهم...
اعتماد را هم...
یادش می دهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را
آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند
نمی گویم دخترم بترس از مردها
می گویم بترس از گرگها
مردها که گرگ نیستند...
پدرت
فرشته ای است
که روزی روح تنهای مرا لمس کرد
و نگذاشت تنها بمانم....
روزی دختری خواهم داشت
شبیه خودم
اما بسیار قوی تر
بسیار بخشنده تر
بسیار مهربان تر
بسیار صبورتر
♥taqaneh♥
دختری خواهم داشت
شبیه خودم
با چشمهایی که همه ی دنیا را زیبا میبیند
عاشقانه زندگی میکند ...
تنفر برایش بی معناست...
مهربانی را یادش می دهم...
اعتماد را هم...
یادش می دهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را
آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند
نمی گویم دخترم بترس از مردها
می گویم بترس از گرگها
مردها که گرگ نیستند...
پدرت
فرشته ای است
که روزی روح تنهای مرا لمس کرد
و نگذاشت تنها بمانم....
روزی دختری خواهم داشت
شبیه خودم
اما بسیار قوی تر
بسیار بخشنده تر
بسیار مهربان تر
بسیار صبورتر
♥taqaneh♥
- ۸.۸k
- ۲۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط