روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید
:روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید
«شما برای چی می نویسید استاد؟ »
:برنارد شاو جواب داد
«برای یک لقمه نان»
:نویسنده جوان برآشفت که
«متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم! »
:وبرنارد شاو گفت
«عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم! »
«شما برای چی می نویسید استاد؟ »
:برنارد شاو جواب داد
«برای یک لقمه نان»
:نویسنده جوان برآشفت که
«متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم! »
:وبرنارد شاو گفت
«عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم! »
- ۷۱۵
- ۲۰ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط