رومان مدیریت عشق پارت ۴
رومان مدیریت عشق پارت ۴
رسیدیم جلوی در مهمونی ارکیده به من لبخند زد و ماسکشو زد منم زدمو وارد شدیم . صدای خیلی بلندی مراسم و پر کرده بود که سرمو به درد میآورد.
ارکیده _ وای دختر اینا چقد پر انرژی اند من به جای اینا خسته شدم یه دقیقه وایسا برم نوشیدنی بیارم.
چند دقیقه بعد اومدو گفت که بریم اونور بشینیم . خلاصه مهمونی بدی نبود ولی خسته کننده بود ارکیده هم خوشش نیومد ولی برای اینکه زشت نباشه سعی کردیم کمی تحمل کنیم .
ستاره _ بس کن دیگه چقد میخوری الان حالت تهوع میگیری
ارکیده _ نه این دیگه آخرشه
یه دفعه سکسکه کرد و جلوی دهنش و گرفت و پرسرعت به سمت سرویس رفت
ستاره _ گقتم کم بخور بیا اینم نتیجش تو برو من برات دستمال بیارم
ارکیده =
سرم درد میکرد و چشام تار میدید و حس بدی داشتم و میخواستم سریع تر به دستشویی برسم . در حال رفتن بودم که یهو به کسی برخورد کردم و افتادم روش و نمیدونم چی شد ولی احساس کردم که دیگه حالت تهوع ندارم و جام گرمه .
استایل ستاره و ارکیده رو براتون عکسشو میزارم .
مرسی بابات نگاهتون 🥰
رسیدیم جلوی در مهمونی ارکیده به من لبخند زد و ماسکشو زد منم زدمو وارد شدیم . صدای خیلی بلندی مراسم و پر کرده بود که سرمو به درد میآورد.
ارکیده _ وای دختر اینا چقد پر انرژی اند من به جای اینا خسته شدم یه دقیقه وایسا برم نوشیدنی بیارم.
چند دقیقه بعد اومدو گفت که بریم اونور بشینیم . خلاصه مهمونی بدی نبود ولی خسته کننده بود ارکیده هم خوشش نیومد ولی برای اینکه زشت نباشه سعی کردیم کمی تحمل کنیم .
ستاره _ بس کن دیگه چقد میخوری الان حالت تهوع میگیری
ارکیده _ نه این دیگه آخرشه
یه دفعه سکسکه کرد و جلوی دهنش و گرفت و پرسرعت به سمت سرویس رفت
ستاره _ گقتم کم بخور بیا اینم نتیجش تو برو من برات دستمال بیارم
ارکیده =
سرم درد میکرد و چشام تار میدید و حس بدی داشتم و میخواستم سریع تر به دستشویی برسم . در حال رفتن بودم که یهو به کسی برخورد کردم و افتادم روش و نمیدونم چی شد ولی احساس کردم که دیگه حالت تهوع ندارم و جام گرمه .
استایل ستاره و ارکیده رو براتون عکسشو میزارم .
مرسی بابات نگاهتون 🥰
۴۵۷
۰۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.