هانتر
#هانتر
پارت ۳۳
_ چقدر دیر کردی!
جک : ترافیک بود
_ خب حاال..چیه اون کاری که بخاطرش منو کشوندی تا اینجا ؟
جک : نزدیک بود گیر بیوفتیم..
_ یعنی چی ؟
جک : پارک دورمون زد .. معامله ای که بابت دالر و الکل کردیم .. پس زده و االن کلی پول
دستش دارم و هیچ مدرکی نداریم که ثابت کنیم الکل هارو باهاش معامله کردیم..
_ خب این کجاش به گیر افتادنمون ربط داره؟!
جک : نمیفهمی جونگکوک؟ خنگ شدی !؟ میگم هیچ مدرکی نداریم ک ثابت کنیم اون الکل
و دالر برای پارک بوده و دیگه هیچ ربطی به ما نداره! موقع رد کردنش از مرز فلیکس مچشونو
گرفته و اونام گفتن محموله واسه جئونه !
_ چرا فکر کردی من از فلیکس میترسم؟!
جک : احمق یادت رفته چجوری سردسته پارک و تیکه تیکه کرد!؟
_ یادت نره منم جئون جونگکوکم! بهت گفته بودم الزمه گرگ بودن چنگاالی تیزه!
جک : فلیکس و با خودت سر لج ننداز..اون پشتش به پدرش گرمه تو پشتت به کی-
ادامه حرفش رو خورد و نگاه غمگینی به جونگکوک انداخت..
جونگکوک پوزخند تلخی زد و گفت : منم اگه االن تو یکی از اون اداره ها مشغول کار بودم
پشتم به جئون یانگسوی بزرگ گرم بود!
ولی میبینی که..االن تو کثافت غرقم !!!
جک : انتخاب خودت بود.._ کجا باید بریم االن ؟
جک : برو سمت شرکت ببینیم چیکار باید بکنیم..
_اوکی سفت بشین.
الرا ویو :
کمی اتاقه بهم ریختش رو سروسامون داد و از اتاقش خارج شد..
مادرش با دیدن اون لبخند گرمی زد و بهش خیره شد..
نمیدونست باید مدیون چه چیزی یه چه کسی باشه که حال دخترش هرچند کم..اما بهتر شده..
مل : چیزی میخوری برات بیارم؟
+ نه ممنون...
مل : عام..حوصلت سر رفته؟ میخوای بگم نانسی بیاد--
+ میشه اسمشو نیاری!؟
مل : چی شده مگه ؟
+ دیگه نه میخوام ببینمش..نه اسمشو بشنوم همین! لطفا ادامه نده..
مادرش که از عواقب های بعدی این تند روی خبر داشت سکوت کرد و به تلوزیون خیره شد..
الرا هم تکیه اش رو به مبل داد و نگاهش رو به تلوزیون...
دختری که از عشقش التماس میکرد تا ترکش نکنه...و اون پسر با بی رحمی کامل پسش زد..فقط
بخاطر اینکه اون دختر دست خورده بود..
الرا عصبی و با صدای لرزون گفت :
+ اَههه....بزن یه شبکه دیگه.
پارت ۳۳
_ چقدر دیر کردی!
جک : ترافیک بود
_ خب حاال..چیه اون کاری که بخاطرش منو کشوندی تا اینجا ؟
جک : نزدیک بود گیر بیوفتیم..
_ یعنی چی ؟
جک : پارک دورمون زد .. معامله ای که بابت دالر و الکل کردیم .. پس زده و االن کلی پول
دستش دارم و هیچ مدرکی نداریم که ثابت کنیم الکل هارو باهاش معامله کردیم..
_ خب این کجاش به گیر افتادنمون ربط داره؟!
جک : نمیفهمی جونگکوک؟ خنگ شدی !؟ میگم هیچ مدرکی نداریم ک ثابت کنیم اون الکل
و دالر برای پارک بوده و دیگه هیچ ربطی به ما نداره! موقع رد کردنش از مرز فلیکس مچشونو
گرفته و اونام گفتن محموله واسه جئونه !
_ چرا فکر کردی من از فلیکس میترسم؟!
جک : احمق یادت رفته چجوری سردسته پارک و تیکه تیکه کرد!؟
_ یادت نره منم جئون جونگکوکم! بهت گفته بودم الزمه گرگ بودن چنگاالی تیزه!
جک : فلیکس و با خودت سر لج ننداز..اون پشتش به پدرش گرمه تو پشتت به کی-
ادامه حرفش رو خورد و نگاه غمگینی به جونگکوک انداخت..
جونگکوک پوزخند تلخی زد و گفت : منم اگه االن تو یکی از اون اداره ها مشغول کار بودم
پشتم به جئون یانگسوی بزرگ گرم بود!
ولی میبینی که..االن تو کثافت غرقم !!!
جک : انتخاب خودت بود.._ کجا باید بریم االن ؟
جک : برو سمت شرکت ببینیم چیکار باید بکنیم..
_اوکی سفت بشین.
الرا ویو :
کمی اتاقه بهم ریختش رو سروسامون داد و از اتاقش خارج شد..
مادرش با دیدن اون لبخند گرمی زد و بهش خیره شد..
نمیدونست باید مدیون چه چیزی یه چه کسی باشه که حال دخترش هرچند کم..اما بهتر شده..
مل : چیزی میخوری برات بیارم؟
+ نه ممنون...
مل : عام..حوصلت سر رفته؟ میخوای بگم نانسی بیاد--
+ میشه اسمشو نیاری!؟
مل : چی شده مگه ؟
+ دیگه نه میخوام ببینمش..نه اسمشو بشنوم همین! لطفا ادامه نده..
مادرش که از عواقب های بعدی این تند روی خبر داشت سکوت کرد و به تلوزیون خیره شد..
الرا هم تکیه اش رو به مبل داد و نگاهش رو به تلوزیون...
دختری که از عشقش التماس میکرد تا ترکش نکنه...و اون پسر با بی رحمی کامل پسش زد..فقط
بخاطر اینکه اون دختر دست خورده بود..
الرا عصبی و با صدای لرزون گفت :
+ اَههه....بزن یه شبکه دیگه.
- ۳.۹k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط