معلم مدرسمون

معلم مدرسمون

با صدای جیغ مادرم از خواب نازم بیدار شدم و بلند شدم و کار هام را کردم و به که یکهو
نگاهم به ساعت افتاد دیدم ساعت ۹ و الان که در مدرسه را ببند فرمم را زود پوشیدم راستی خودم را معرفی نکردم
من سوفیا هستم ۱۷ سالمه و با مادرم زندگی میکنم چون مادر و پدرم از هم جدا شدند
امروز زنگ اول ورزش داشتیم اونم با کراش کل دخترای مدرسه دروغ چرا منم روش کراش دارم
وارد کلاس شد م که دیدم به به آقای جعون
اومده سر کلاس و ک... و ن....م که پا رس
سوفیا:امممممم سلام ببخشيد دیر کردم
کوک: خانوم هوانگ سوفیا این بار چندمت
شما دیر میای سر کلاس من؟
سوفیا: فکر کنم ۲ بار
کوک: خیر بار ۱۰ که دیر میای سر کلاس من
برو دفتر زنگ بزن به خانواده ت بیان مدرسه باید از کار دخترشون خبر داشته باشن
کوک: خیر برو خانم هوانگ تا من میرم
با خانوم هوانگ توی دفتر گرم کنید

الیکا: به امید اخراج شدنت خانوم هوانگ
سوفیا: به امید هرz گی نکرد ن خانوم الیکا
( داخل دفتر)
مدیر: خانوم هوانگ ما بر بار ۱۰۰۰بهتون گفتیم
زود بیا یند مدرسه کو گوش شنوا
سوفیا: وا آقای مدیر شما درک نمیکنید
ما خوابمون میاد بخاطر همین دیر میایم
مدرسه
کوک: آلارم گوشیت را روشن کن بجای اینکه همش دابسمش توی اینستا ت بزاری

سوفیا: خیلی ممنون نمیدونستم بعدش تو پیج اینستا منا از کجا اوردییی

کوک: خودت دادی عقل کل

سوفیا: به هر حال آقای مدیر این آخرین باره قول میدم از فردا زود بیام مدرسه


مدیر:.....
دیدگاه ها (۶)

پارت ۲ معلم مدرسمون مدیر: باید از آقای جعون بپرسیم آقای ج...

شخصیت ها جونگ کوک و ویکتوریا سن جونگ کوک: 29 ویکتوریا:۲۶...

😭نمیخوامم بخاطر یونتان پروفم را مشکی میکنم😭

یونتان فوت شد 😭😭

رمان جونگ کوک

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط