شبی گذشت شمیم خیالت از بـر من
شبی گذشت شمیم خیالت از بـر من
معطر ست بیادت هنوز بستر من
نشسته بغض غریبی میان حنجره ام
و قاب خاطره های تو در برابر من
بگیر نبض قلم را...... نمی تپد بی تو
بغیر نام و نشان تو نیست در سر من
تو آیه آیه ی عشقی و من که محتاجم
به یک اشاره و اعجاز (تو)
شمیم یار که باشد بهار بی معناست
بهار بوی تو دارد گل معطر من
بخوان دوباره به آهنگ عشق قلبم را
که بشکند به نوایت، سکوت دفتر من
معطر ست بیادت هنوز بستر من
نشسته بغض غریبی میان حنجره ام
و قاب خاطره های تو در برابر من
بگیر نبض قلم را...... نمی تپد بی تو
بغیر نام و نشان تو نیست در سر من
تو آیه آیه ی عشقی و من که محتاجم
به یک اشاره و اعجاز (تو)
شمیم یار که باشد بهار بی معناست
بهار بوی تو دارد گل معطر من
بخوان دوباره به آهنگ عشق قلبم را
که بشکند به نوایت، سکوت دفتر من
۴.۴k
۱۹ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.