از من بگریزید که می خورده ام امروز

از من بگریزید که می خورده ام امروز
با من منشینید که دیوانه ام امشب

ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بیخبر از گریه ی مستانه ام امشب

یکجرعه ی آن ،مست کند هر دوجهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانه ام امشب

بی حاصلم از عمر گرانمایه ، فروغی
گر جان نرود، در پی جانانه ام امشب
#فروغی_بسطامی❤ ️ 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
دیدگاه ها (۱)

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه که زد راه به جایی ...

کنار چشمه ای بودیم در خوابتو با جامی ربودی ماه از آبچو نوشید...

او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشاندیگر مپرس از من نشان ...

...من ترا در تو جستجو کردمنه در آن خوابهای رویاییدر دو دست ت...

اندوه تو شد وارد کاشانه‌ام امشبمهمان عزیز آمده در خانه‌ام ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط