part (2)

خب خلاصه راه افتادیم
یکم سر راه سپیدان وایسادیم و برف بازی
دوباره راه فتادیم
وقتی رسیدیم تهران قرار شد فردا صبح بریم فرودگاه
فلش بک ساعت شیش صبح
جیناااااا دیوب بلند شووو چقد میخوابیی
-خدااااا بنگتن بزنه تو کمرت سوجیییننن
+فعلا دیشب زدن تو کمر توی.... که از ساعت پنج تاحالا دارم صدات میکنم
*سوجین بدو این..... ولش کن
+وایسا پادا الان میام
سوجین ویو
بلاخره اون جینای.... بیدار کردیم و اومدیم فرودگاه
همون زنه که زر میزنه گفت باید بریم سوار هواپیما بشیم
فلش بک رسیدن به کره
ما خسته کوفته رفتیم تویه هتل اتاق گرفتیم
صبح
+بچهاااااا بلند شید باید بریم مدرسه پیدا کنیم
*حالا چرا فاز میگیری کره ای حرف میزنی
-راست میگه ها کصکش همین دیروز معنی آنیونگ رو میپرسیدی
+باشه راستی بریم کار پیدا کنیم اونجا مثه خر میخردیم میخوابیدیم اینجا چی
*هعی دلم تنگ شد
+درررررد نقطه سر خط



هوفففف دو سه جا رفتیم گفتن اینکارا برا سنمون بده
دیگه رفتیم کمپانی بیگ هیت
نمیدونم با چه امیدی که اینا به ما کار بدن رفتیم جایی که وقتی نیو آرمی بودم فکر میکردم هیت میدن😂
خلاصه شانس خریمون هم استخدام شدیم هم واسه اعضا کار میکنیم😊
خلاصه جای کپیدنمون هم اوکی شد و وسایل هامون رو بردیم تو کمپانی
کپیدیم😂





نمدونم سپیدان رو از کجام درآوردم😐🗿
دیدگاه ها (۰)

صبح سوجین ویو اهههه قرار بود بریم فن ساینیهههه ولی وقتی برگش...

رفتیمنشسته بودیم تا هفت پادشاه تشریف فرما بشن 123سه ساعت بعد...

part (۱)

رمان اسم نداره بگید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط