بله ببینین زالو رو هم به گریه انداختید کپشن رو بخون جالبه

بله ببینین زالو رو هم به گریه انداختید کپشن رو بخون جالبه راجع به بغل دستی های اسکل بندس
یه داستان براتوبگم خیلی جالبه من از همون کلاس اول شانس برای بغل دستی داشتن نداشتم سال اول دبستان معلممون چنتا شکلک میوه به هممون داد گفت هرکسی میوش شبیه اون یکی بود یه گروه میشن منم که خجالتی بایه زبون درازو چاغالو( از اونا که یه ساعت حرف زدنش رو طول میده کلا این رو براتون بگم یارو مشکل داشت مثلا یه خانم گفتن رو میگفت خانوووووووووووووووممممممممم دیروووووووووووووووز رفتیییییییییمممممم پارررررررررک خلاصه نگم براتون سر کلاسم چرت میزد وقتی معلم بهش میگفت برو از کلاس بیرون وایمیستاد توی روی معلم میگفت دلم نمیخواد اون زبون درازه هم که نگم براتون برای خانم شعر سلطان قلبها رو میخوند ولی خدایی خیلی باهوش بود رفت تیزهوشان ولی ازش شاکی ام منو اذیت میکرد بهم میگفت احمق واقعا احمقم نری به معلمت اینارو بگی ) خب من شیش سال زندگیم رو با این دوتا گذروندم بعدش هم که از شیشم به هفتم نمونه دولتی قبول شدم بغل دستیم شد یه دختر دراز من قدم ۱۶۰ بود اون ۱۷۵ سانتی متر یارو از بابام بلند تر بود ۴۶ کیلو هم بود اصلا دست میزدی بهش احساس میکردی به اسکلت دست زدی یه بار دستم خورد تو کمرش تا سه روز کابوس دیدم بعد دماغش هم اندازه ی قدش دراز بودیارو با اون قیافه ی خرابش بعدا فهمیدم با چهار پنج تا رل میزنه خب منم جامو عوض کردم افتادم پیش یه وراج چاغالو اصلا نمیزاشت درس رو گوش بدم یه ریز حرف میزد منم چون بچه درس خون بودم مثلا بعد از یه هفته از دبیر خواستم جامو عوص کنه ولی خدایی توی اون یه هفته کلا جریان زندگیش رو برام تعریف کرد بعد گذاشتم پیشه یه کوتاه نسبتا چاغ ینی از کمر به پایین چاع میشد خیلی هم خر خون بود به هیچ عنوان هم حرف نمیزدهمه ی اینا خوب ولی چشمتون روز بد نبینه از بو گندش دماغم میسوخت یه بار دهنش رو باز کرد تو روم حرف زد تا سه روز ته حلقم تلخ بود خب دیگه میخواستم بازم جام رو عوض کنم ولی متاسفانه میدونستم اگه برای سومین بار به دبیر بگم جامو عوص کنه سلی رو میخورم دیگه تا آخر سال سوختم و ساختم همین دیگه تا بغل دستی های چرت کلاس هشتمم شمارو به خدای بزرگوار میسپرم خدا یارو نگهدارتان

بابا دمت کند از بس تایپ کنم یه لایک کن لازمت میشه ها وگرنه میگم خدا یار نگهدارت نباشه هاااا چشت دراد 😏
دیدگاه ها (۱)

حقیقته دیگه باحقیقت روبرو شید

خاطره بد از مدرسه نظرتونو بگید

پارت ۷ویو رزی:بلند شدم رفتم دستشویی کارای لازم رو کردم و فرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط