نازنینا دل به تو بستم مرا دلشاد کن

نازَنینا دِل بِـه تـــو بَستَم مَرا دِلشاد کُن
گَه گُداری هَـم اَز این دیوانِه خود یاد کُن
یاد کُن اَز مَـــن کِـه بی تو قِیدِ دُنیا را زَدَم
مِهرِ مَن را ذَرِه ای دَر عُمقِ قَلبَت جای کُن
دیدگاه ها (۲)

یه وقتایی دیگه حسش نیست غصه بخوری ، رسماً غصه تو رو میخوره !

گر می نخوری طعنه مزن مستان را بنیاد مکن تو حیله و دستان ...

از وقتی رفتی فصلها گذشت و گذشت اما حال و هوای دلم پاییزی مون...

#جون مادرت دیگه تبلیغ سفال نفرست من تسلیمم

حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو...هم می گشایی پای ر...

کاش یک شب خدا بپذیرد دعوت مرا به میهمانی دلمبنشیند روبروی من...

ثریا ابراهیمی (پری) معشوقه معروف استاد شهریار استکه ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط