جیمین فیک زندگی پارت ۱۱۰# پارت اخر

جیمین فیک زندگی پارت ۱۱۰# پارت اخر


ات: چرایهو موقع زایمان ولم کردی رفتی
جیمین : عسلم رفتم که سنگ کلیم رو دفع کنم امروز من از تو بیشتر درد کشیدم
ات: چی داری میگی تو از من که داشتم زایمان میکردم بیشتر درد کشیدی
جیمین: عزیزم همه میدونن دفع سنگ کلیه بیشتر از زایمان درد داره
ات: نه کی همچین حرفی رو زده من یه بچه چند کیلویی زاییدم و تو چند تا تیکه سنگ که وزنی هم نداره. معلومه من بیشتر درد کشیدم
دعوا سر اینکه کی بیشتر درد کشید ادامه داشت...

ات: جیمین اسمشو چی بزاریم
جیمین: یه چیز بزاریم که به ته جین بیاد
ات: ته مین خوبه
جیمین: عالیه

بعد از چند مین بقیه هم اومدن. فرداش که مرخص شدم ته جین خیلی خوشحال بود برای داشتن برادر.
خدا به ما ۳ تا هدیه گرانبها داد. جیمین ، ته مین، ته جین. الان معنی خانواده رو میفهمم و عاشق خانوادم هستم.
.
این از فصل اول داستان ما زندگی ات و جیمین که الان خوشبخت و شاد در کنار هم با ۲ فرزندهاشون زندگی میکنن ... اما این خوشی تا اخر باقی نمی ماند ....

منتظر فصل دوم باشید ....
دیدگاه ها (۱۱)

نظرتون درمورد جیمین فیک زندگی چیه و تا الان چطور بوده ؟فکر م...

نام فیک:" سایه در گذشته "

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۹#

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۸#

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط