ویو ات

ویو ا.ت
واقعن خوشحال بودم چون فکر کنم عاشق فیلیکس شدم برا همین سعی کردم باهاش گرم بگیرم برای کنسرت رفتیم لباسامون رو پوشیدیم میکاپم کردیم وارد صحنه شدیم فیلیکس واقعن خوشگل شده بود.
ویو فیلیکس
وقتی وارد صحنه شدیم تصمیم گرفتم تو کنسرت اعتراف کنم پس با کمپانی هماهنگ کردم. موقعی داشتیم با تماشاچیان حرف میزدیم علامت دادم که آهنگ پخش کنن و گل ها رو بیارن
ویو ا.ت
داشتم با تماشاچیان( همون استی و طرفدار ها گروه ا.ت) حرف میزدم که دیدم یهو یه آهنگ بخش شد و داشتن گل میاوردن که دیدم فیلیکس از پشت سرش یه گل در آورد و گفت
-ا.ت با من قرار میزاری قول میدم برات کم و کسری نذارم
+از حرف فیلیکسهم تعجب کردم هم خوشحال بودم پس یکم مکث کردم و قبول کردم. و همون جا همه دست میزدن فیلکس هم من و بغل کرد
اونها سال ها با هم قرار میزاشتن

*ببخشید اونی که درخواست پایان بودین نشد.
دیدگاه ها (۰)

گایز! یه خبر خوب:قراره کلی سناریو بنویسم و امشب آپ میکنمꕤ☘︎

#سناریو استری کیدزوقتی بچه تون سقط میشهنکته:الان تو خونه اید...

#دو_پارتی وقتی هردو آیدلین(ا.ت+فیلیکس-) ویو ا.تسلام من ا.ت ه...

تولدت مبارک ☺︎امیدوارم اون دنیا شاد باشی

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط